2752
2734
عنوان

ای خدااااااااااا دیگه خسته شدم

1506 بازدید | 21 پست
بچه ها از دست پسر 3 سالم ذله شدم
اینقدر توی جمع اذیت میکنه که نگو.توی این ایام عید و رفت و آمد به مرگ خودم راضی شدم
همش میخواد جلب توجه دیگران رو بکنه و از میز و در دیوار و سر و کول دیگران بالا میره
به خدا دیگه دلم نمیخواد یه لحظه هم زنده باشم.نمیدونید چه حالی دارم.
تو رو خدا کمکم کنید .خیلی احساس تنهایی و بی کسی میکنم
وای خانمی دست رو دلم نذار که همین الان دارم به خاطر پسر تقریبا دو سالم گریه میکنم ذله شدم
برایم مهم نیست از بیرون چگونه به نظر می آیم... کسانی که درونم را می بینند برایم کافیند... برای آن هایی که از روی ظاهرم قضاوت میکنند حرفی ندارم... با خود می گویم بگذار همان بیرون بمانند...
آپلود سنتر عکس رایگان
برایم مهم نیست از بیرون چگونه به نظر می آیم... کسانی که درونم را می بینند برایم کافیند... برای آن هایی که از روی ظاهرم قضاوت میکنند حرفی ندارم... با خود می گویم بگذار همان بیرون بمانند...

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید

پس من باید بگم از دست بچه های شماها چیکار کنم(شوخی).دیشب پسرخاله های شوهرم اومدن خونمون عیددیدنی.......واااااااای از دست بچه هاشون.خونمو بهم ریختن تمام شوکولاتا رو ریختن تو تنگ ماهی. و یا مالیدن به فرش.چند بار هم که نزدیک بود یه بلایی سر خودشون بیارن انقدر که میدوییدن از پله ها میپریدن
خدایا شکرت بابت تمام داشته هایم
بچه ها نمیتونم بی خیال باشم به خدا نمیخوام مقایسه کنم اما ناخودآگاه مامانای بی خیال و آروم رو میبینم که راحت به مهمونی و گشت گذارشون میرسن دلم خیلی میگیره .به خدا توی این 3 سال یه مهمونی راحت نتونستم باهاش برم یا باید منت مامانم رو بکشم که یه 2 ساعت نگهش داره یا باید با دل خون برم و برگردم یا اینکه مثل زندانیها کنج خونه بمونم.به خدا دیگه دارم دق میکنم.
وقتی تو خونست باهاش خیل راحتم اما امون از اون روزی که جایی برم یا یکی بیاد.
آخه ما هم آدمیم نیاز به معاشرت داریم.
از همه بدتر نصحیت های بی جای اطرافیانه که همش فکر میکنن از تربیت بد من نشات گرفته.
به خدا هر راهی و هر روش تربیتی رو به کار گرفتم که این بچه آدم شه اما نمیشه که نمیشه.
به خدا واسه خودش هم ناراحتم.از اینکه توی جمع جایی نداشته باشه نگرانم.
نمیخوام آخر سر کارش به قرص ریتالین خوردن بیفته.
تو رو خدا بگید چی کار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
همیشه سرشون رو با یه چیز دیگه گرم کنید
من پسرم بعضی وقتا از همین دیوونه بازیها میکنه سریع سرشو با یه چیز دیگه گرم میکنم و هی بهش نکن نکن نمیگم چون بدتر میکنه
مثلا رفته بودیم مهمونی گیر داده بود هر چی میوه بود بریزه رو زمین
بهش گفتم بیا ببین چه خبره تو خیابون نیم ساعت ورداشته بودمش خیابون رو از تو پنجره میدید با اینکه خودم حسابی خسته شدم ولی خودش کلی ذوق کرد و وقتی سیر شد از دیدن خیابون بیخیال میوه ها شد و رفت پی بازی
هر آنچه نیاز دارم پیشاپیش در درون من هست.

عزیزم درسته که مقتضای سنش همینه و من میتونم درکت کنم که خیلی سخته بچه ادم شیطون باشه چون از همه بد تر اطرافیان هستن که هی زخم زبون میزنن ( ما هم اطرافمون زیاد داریم همچین ادمهایی رو)
ولی هم خودت یه ذره بیخیالی رو طی کن و هم اینکه مراقبش باش و از همه مهمتر با خونسردی کاراتو پیش ببر

چون بچه ها از امر و نهی متنفرن و خیلی بدتر میکنن وقتی میفهمن که پدر مادرشون نقطه ضعف دارن تو بیرون از خونه
هر آنچه نیاز دارم پیشاپیش در درون من هست.

آخه من بهش نکن رو نمیگم...عوضش یه بازی بهش پیشنهاد میکنم یا صمیمانه باهاش صحبت میکنم یا هر روشی غیر از نفی و نهی....ولی باز هم به دلم نمیشینه ....تمام مدت تفریح رو باید همه انرژیمو رو اون بذارم و اصلا از تفریحم لذت نمیبرم......
یه راهی هست مه واقعا اختلالات رفتاری بچه ها رو کنترل میکنه.واقعا عالیه اما باید همت اقدام داشته باشید.از 4 ماهگی به بعد خوبه که دو بار در سال یکی تو بهار و یکی تو پاییز بچه رو برد"حجامت"
این کار علاوه به تعادل باعث رشد بیشتر و بهتر جسمی و عقلی ، جلوگیری از انواع بیماری ها و نرمال شدن بچه می کنه.
وای از بچه های شر گفتی و کردی کبابم

دختر من که میره گند میزنه به خونه صاحبخونه
دیگه من یواشکی گنداش رو ماست مالی میکنم
الان هم باید برم یک سری وسیله شیشه ای زده شکسته من یواشکی جمعش کردم، بخرم ببرم یواشکی بزارم سر جاش

انقدر خرابکاری میکنه که دیگه روم نمیشه یکسری هاش رو به صاحبخونه بگم:((((((((((((((((
مهمونی رفتن برای من یکی از بزرگتری عذاب ها شده
انقدر که همش باید دنبالش بدوام
حجامت که درد دارههههههههههههههههه بیخیال

یه روش هست اسمش پنج دقیقه تلقین هست که روش پورفسور شیچیدا است

به این صورت که وقتی بچه تازه خوابیده از اونجایی که ضمیر ناخود اگاهش هنوز بیداره و مغزش روی موج الفاست میتونید پنج دقیقه به بچه تلقین کنید
مثلا تو این پنج دقیقه حرفهای محبت امیز بهش بزنی و تلقین رو روش اجرا کنی که مثلا تو اصلا داد نمیزنی و پسر خوبی هستی وقتی میریم تو مهمونی خراب کاری نمیکنی و دیگران رو اذیت نمیکنی

این روش بتا بچه های شش ساله خیلی فایده داره چون نیمکره راستشون بهتر عمل میکنه

دیدید تو تبلیغات هست که اموزش زبان در خواب!!!!
این از همین روش استفاده میکنه چون ضمیر ناخود اگاهش فعاله و نخوابیده

توضیح واضحتر و بهترش رو بعدا توی وبلاگ نابغه های کوچک مینویسمش
همین دبلیو کنار اسمم
هر آنچه نیاز دارم پیشاپیش در درون من هست.

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

ازدواج

sevdase | 16 ثانیه پیش

فکر کنم ....

پرنسستون | 42 ثانیه پیش
2687