2737
2739
عنوان

مشکل با خانواده

121 بازدید | 1 پست

خعلی بهم فحش میدن بخصوص پدرم واقن هرشب دعا میکنم بمیره خیلی مسخرم میکنه درحدی استرسی شدم که همش یه اسکویشی رو سفتتت فشار میدم و همیشه باید دستم باشه اما اون بهم سر این موضوع فحش میده همه رویاهامو نابود کرد گفتم میخام برم روانشناس بشم برم خارج گفت ت هیچ گوهی نمیشی عمرن بزارم ا جوونیت لذت ببری شوهرت میدم بری مار کنی امروز کلا ۲ بار از اتاق اومدم بیرون یبار برای دسشویی یبارم که چند دقیقه پیش رفتم بطری ابمو بردارم ناهارم نخوردم الان باز سر این یه تیکه راه تا اشپزخونه دعوام کرد همه فحشاشو شروع کرد نمیدونم چه مرگشه من بخدا کاریش ندارم انگار منو ببینه برق میگیرتش بهم گفت تو ی سگی یادت باشه ت سگی پس باید همیشه تو اتاقت باشی🙂💔

بهم گفت غذا خاستی هاپ هاپ کن مامانت ی تیکه غذا برات بیاره هیف نونه....

بمولا ب پیر ب پیغمبر کاریش ندارم.

میگه تو میخای منو بکشی بعد خونه و مغازه و ماشینامو برداری اخه چرا من باید همچین کاری کنم من فقد 15 سالمه مگ دیوونم اخه.عیچ دوست واقعی ای ندارم ولم کردن همه ولم کردن من واقن هشکس رو جز خدم ندارم گاهی اوقات خب...

نمیشه گفت گاهی اوقات بیشتر اوقات رفتار و کارام دست خدم نیست انگار یه ادن دیگه میشم دیشب ناخوداگاه از خواب ساعت ۴پریدم یه قیچی بالا سرم بود برداشتم میخاستم بزنم مادرمو بکشم که یهو ب خدم اومدم و قیچیو ی جای دور گذاشتم و رفتم زیر پتو

من دست خدم نیستم یکی دیگه منو کنترل میکنه اینطوری بگم یبار هم خاستم از بارون فیلم بگیرم رفتم بالا پشتبون اما ناخود اگاه رفتم لبه وایستادم و خاستم بپرم ک یهو ب خودم اومدم این حسم اینطوریه ک یا ب دیگران میخام صدمع بزنم یا ب خدم ب الله دست خدم نیست

برای همون همیشه باید اسکویشی داشته یاشم تا فشارش بدم وگزنه ی کاری میکنم اون شخصیت از من خازج نمیشه من نمیخام کاری کنم گاهی اوقات نا خوداگاه کیفمو برمبدارم و پولامو جم میکنم میزارم توش و وسیله های مهم مثلن یکم غذا یا ی لباس اضافه بعد امید دارم برم حایی حس میکنم جایی دارم برای فرار کزدن اما بعد ب خدم میام میبینم من هیچ جا ندارم و کیفو دوباره خالی میکنم

دونفر در روح منه انگار اون یکی دیگست اون من نیستم

من خانوادمو نفزین میکنم دقیقن همون کاری ک اونا بام میکنن اون روز میگم بابا من میرم مدرسه امتحان بدم عوضه اینکه بگه موفق باشی کله راه گفت هیچ پخی نمیشی دیپلمم نمیگیری بدبخت ب خدت اسیب نزن سالم بدم دست شوهرت تورو بعد هرچیت شد شد ب جهنم و...

من عصبی اونم عصبی بابا ولم کنین ب مولا ولم کنین دیگ خسته شدم میگن چرا با پسرا تو بازی حرف میزنی

اخع چرا نمیفهمین گیم انلاین یوقت بازیکنا پسرن من مجبورم تازع خارجین وفقط درحد های و اینا..

الان داره میگه اگ ب بابات چیزیت بشه با کمربند سیات میکنم میندازمت دستشویی بمیری

فقد تحدیدم کرد الان رفت بیرون فقد تحدید میکشمت میکشمت میکشمت...

من اخر اینارو میکشم🙂💔

نمصن اینارو میکشم یا اونا منو میکشن یا من

واقن فازشونو نمیفهمم همه فکر میکنن نوجوونا مقصرن حق با پدر مادره دعای نفرین مادر میگیره و...

بابا ول کنین این چرت و پرتارو مگ هرکی سنش بالا تره حق با اونه بیا جلو خونه ما ی درخت هست شصت سالشه حق با درخته؟؟؟

باید فرار کنم ینی؟؟

نمیشه غیر قابل تحملن نمیشههه

با هیشکس دردودل نمیکنم ولی همیشه به یقیه کمک میکنم ولی اینجا میام خدمو خالی میکنم دوستام بهم میگن افتاب پرست میگن رنگ عوض میکنی چن روز پیش تو راه مدرسه اومدم از ملشین پیاده شم دنده عقب گرفت یکمه پام زیر لاستیک موند وفتی پام در اومد تااااا دلت بخاد فحش داد عاقا خانوم الان یان دست منه پام گیر کرد تقصیر خدتههه

بعد سر کلاس چشام اشکی بید سرمو انداختم پایین هی میخندیدم هی مخندیدم اونا میگن چیشدع انقد میخندی شما حال منو نمیدونین فک میکنی چون میخندم شادم مح الله وکیلی نسبت ب هم سنام خیلیییی عاقلم خیلی خیلی شاید از نظر فکری بالای هیجده باشم اما اونا نمیفهمن!!!




ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز