سلام خوبین ؟ مامانم ساعت 8 رفت خونشون 25 روز اینجا بود همه کارامو میکرد تو بچه داری کمک میکرد الان خیلی تنها شدم شوهرم از ساعت 10 صبح میره تا 11.30 شب خیلی دلم گرفته دوس داشتم مامانم پیشم باشه نه برای اینکه کمکم میکرد وقتی بود خیالم راحت بود چقدر مامانم خوبه ..............
خدابرات نگهش داره همیشه سلامت باشه
قدم نو رسیده مبارک آره عزیزم وقتی مادر پیش ادم باشه کلن خیالمون راحته
یکم برای بچه داری استرس دارم میترسم نمیدونم چرا 
مادر من که روز دهم رفت چون اسباب کشی داشتن من موندم تنها تو شهر غریب با دوتا بچه
وای چه سختتت ولی عادت میکنی خوش بحالت چقدر پیشت بوده من زایمان اولم 12 دومی 10 روز خونه مامانم بودم مخصوصا بعد دومی همه کارامو خودم میکردم. مامانم فقط اشپزیی
ولی فکر کنم مامانم خیلی خوشحاله 
اخه یه خواب راحت نداشت شبا من بیدار بودم اونم بیدار میشد
اخه یه خواب راحت نداشت شبا من بیدار بودم اونم بیدار میشد
من خیییییییییلی اذیت شدم اخه نی نی من زودم بدنیا امده بود نگهداریش سخت بود
تازه میگفت تا 40 صبر میکنه نی نی از اب و گل در بیاد ولی بابام اگه کسی نباشه یه چایی برای خودش درست نمیکنه هی میگفت چرا نمیای 
وای کلا بچه داری سخته تینکر جون پسر منم ریز بود منم بی تجربه بعد سز کلی درد داشتم و نمیتونستم خودمو جمع کنم بی خوابی بچه داری هم بود داشتم دیوونه میشدم
کاش شوهرت دو سه روز پیشت بمونه من اگه شوهرم کمک نمیکرد مرده بودم تا حاللللاااا
نگران نباش عزیزم چند روز اولش سخته
شوهرم خیلی دوس داره اما تازه این کارو شروع کرده مغازه زده بازار الان خوبه الان نمیشه نره
تو این سایت خیلیا رو میبینم مثل منن ولی خیلی قوی و با روحیه ان چرا من اینجوری شدم 
تنبل نیستم ولی سختمه بچه داری
تنبل نیستم ولی سختمه بچه داری
همه بعد بچه اول دست و پاشونو گم میکنن
من شوهرن دو روز مرخصی گرفت تون بچه رو میشست. من میترسیدم بندازمش
بعدشم تا مدتها با ترس و لرز میشستمش
اما بچه دوم حرفه ای تر و خشکش میکردم
من شوهرن دو روز مرخصی گرفت تون بچه رو میشست. من میترسیدم بندازمش
بعدشم تا مدتها با ترس و لرز میشستمش
اما بچه دوم حرفه ای تر و خشکش میکردم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
