دوستای گلم سلام حالتون چطوره.بچها من چهارساله با آقایی هستم اولش هیچ علاقه ای بهش نداشتم اون با التماس میگفت بمون حتی شمارمم بهش نمیدادم فقط یه آیدی تلگرام بهش دادم خیلی هوامو داشت ولی من برعکس همچنان متنفر بودم یه روز ازم دلخور شد اولش برام مهم نبود بعدش اذیت شدم اونجا بود فهمیدم عاشقش شدم😔الان چهارساله از اون موقع میگذره ایشون حتی برای خواستگاری اقدام کردن ولی متاسفانه مادرش مخالفه.سر من خیلی سختی کشیده با خانوادش قطع رابطه کرده به دلیل اینکه از خانوادش خواسته همونقدر خودشو دوست دارن منم دوست داشته باشن.الان خیلی ناراحته میگه کس کاری ندارم بیام خواستگاری اخه اگه تنهایی بیاد بابام به هیچ وجه راضی نمیشه😔ازم خواست از هم جدا بشیم تا بیشتر از این اذیت نشم ولی من حتی نمیتونم یکساعت بدون اون تحمل کنم لطفا بگید چکار کنم کسی از شماها مشکل منو داشته یا نه.من خودمو میشناسم اگه میتونستم حرفشو قبول میکردم ولی من سه ساعت ازش بیخبر بودم راهی بیمارستان شدم😔😔
چرا مادرشون مخالفن اخهه🥺
دارم ولی اون منو نمیخواد همیشه همین بوده
اگ خانوادشو ول کنه بخاطر تو خانواده ای ک انقد زحمت کشیدن فردا تورم بخاطر یکی دگ ول میکنه همیشه راه سومی هست
کسی که قید خونواده شو بزنه زیاد بهش اعتماد ندارم.
اونا از خون و گوشت این اقا بودن و قبل منم بودن چیشد من عزیز تر شدم؟! فردا از کجا معلوم منو کنار نذاره.
خواستش از خونوادش هم غیر منطقی هست مگه دوست داشتن اجباری و زوری هست؟!
من خودمو اینو بهش گفتم حتی خواهرش راه جلومون گذاشت برای رسیدنمون ولی بازم نیاز داریم به خانوادش چندبار سر خودم با خانوادش بحثش شد تا جایی تونستم کنترلش کردم آشتیشون دادم ولی الان میگه نمیخوام حدود یکساله پیش خانوادش نرفته
ببین گلم خانواده خیلی مهمه یکی از دوستای من ب خاطر مادرشوهرش از شوهرش جدا شد ب این فکر نکن خودش دوست داره کافیه بعد ازدواج میفهمی کافی نیست پسر هم واقعا اگ بخوادت مامان شو راضی میکنه از مشاور هم حتما کمکم بگیر و اینوبدون پسر اگ از ته دلش بخوادت پات وایمیسته و ب اجبار مامانش ازدواج نمیکنه با کس دیگ
منم موافق نظر تون نیستم خیلی انگشت شمارن اونایی که قید خونوادشونو بزنن که اونم کوتاه مدت بوده و باز عاقلانه تعامل با خونوادشو شروع کردن.
این روزا هم عاشق های سینه چاک زیادی میبینیم که تبشون حتی با وجود ازدواج چند صباحیه
ارسال نظر شما
