همسرم شغلش ازاده،برای سفارش کاراش با همه ایران در تماسه،طبیعیه که خیلیا منشی خانم دارن.واقعا هم آدم ساده ایه،حرفش و دلش یکیه اما چیزی که منو اذیت میکنه اینه که
خانمه وقتی زنگ زد به همسرم برگشت گفت گفتین میخواین برین بخوابین منم حسودیم شد الان زنگ زدم که لیست سفارشا رو بگم!
همسرم قبل اومدن بهش گفته بود الان لیست سفارشو بدین یا عصر چون الان میخوام برم خونه استراحت کنم،بعد زنه زنگ زد اینجوری گفت.
از دیروز تا الان تو قیافه ام،حرف میزنم باهاش اما نه مثل همیشه.
بارها بهش گفتم انقد تحویل نگیر مشتریای خانوم رو،رو زبونشه به همه میگه عزیزم،یا جانم
دیشب سر یه موضوعی از یکی عصبانی بود تو اوج عصبانیت هم عزیزم از دهنش نمیفتاد،یعنی به منظور نمیگه،اما میگم همه مثل خودت نیستن
واقعا سر این موضوع عذاب میکشم،تو فکر میرم،غصه میخورم،چیکار کنم بنظرتون خودمم از این وضعیت قهر بدم میاد