خودم
چون با بدبختی بزرگ شدم تو یه خانواده ای که مشکل روحی داشتن و هرروز عذابم میدادن یه پدر معتاد بد اخلاق یه مادر بی اعصاب افسرده یه خونه ی داغون تنهایی زجر سختی ولی من تونستم از پسشون بر بیام تو اون محیط افسرده نشدم با اینکه شبیه به جهنم بود فقط تو درس خوندن خیلی لطمه خوردم مامانم نمیذاشت درس بخونم کلی با صدای بلند داد میزدو نفرین میکرد منم خودم زمستان شب امتحان هوای برفی تو حیاط تو حوض یه عالمه ظرف میشستم