برادرم از وقتی ازدواج کرد..من اصلا درس حسابی ندیدمش..7ساله ازدواج کرد..خونش ده دقیقه ای ماست..منم سه ساله ازدواج کردم تا حالا نیومده خونم..خونه بابامم شاید سالی دوبار..مسافتشون تا خونه بابام نیم ساعته ..اخرین بار برج 12سال99 رفتن خونشون مامانم جرات نداره چیزی بگه ب شدت از عروس میترسه ..میترسه داداشمو برداره ببره شهر خودشون ک خیلی باهامون فاصله داره ..همیشه هم همه جا فقط از این عروس تعریف میده ..یعنب حالم بهم میخوره از این اخلاقش ...ب جرأت میتونم این عروس یکی از باسیاست ترین آدمی ک دیدم .خودش و برادرم کادر درمانن میگن ما همش سرکاریم..ولی میدونم زنش نمیزاره ارتباط بگیره خونواده زنش ب شدت ادمای سردی هستن..مثلا اونروز ب مامانم گفتن دخترات یا عروست..میگه عروسم میلیاردها می ارزه..بخدا قسم عروس نگاشونم نمیکنه..فک کنین داداش من تو هیچگونه عروسی و مراسم و مهمونی نیس..یعنی ی موم تو مشت زنشه..نگین ب تو چ و اینحرفا..بابا بالاخره خواهر برادریم یعنی دنیا ارزش داره؟؟دخترم دوسال و نیمشه بخدا هنوز داداشمو نمیشناسه
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
اگ داداشت بخواد به خانوادش سر بزنه زنش نمیتونه مانع شه ،شده قایمکی میاد .من خیلی وقتا دیدم خود پسر کوتاهی میکنه نمیره ولی به اسم عروس تموم میشه
نویسنده ها عشق را بزک کرده اند، زشت و زیبا کرده اند،به ان صورت داده اند. هوگو میگوید:بسیاری ادم ها اگر عشق را در داستان ها نخوانده بودند هرگز عاشق نمی شدند./ کاش میشد جایی در پس کوچه های این شهرِشلوغ تورا یافت…مثلا یک عصر دلنشنینِ بهاری، درکافه ای مشرف به رودخانه،هنگام خوردن قهوه ای تلخ چشم در چشم شویم../ یاالله احلامنا بین یدیک.. فحققنا
والا عروسهای ما هم همینجوری هستن ۹ ساله برادرهامو نه دیدم نه خونمون اومدن اونوقت شوهر من هر روز خونه ...
بخدا من بیچاره باید روزی نیم ساعت با مادرشوهرم حرف بزنم تلفنی،کل مکالمه هم متلک میگه ومنت کارهای نکرده میذاره و برا خانواده من تعیین وظیفه میکنه.ماشهر دیگه ایم ولی ازشنبه تا چهارشنبه هرروز زنگ زنگ که باید بیاید اینجا،ما درهفته سه شبانه روز اونجاییم،یعنی چهارساله ازدواج کردم نتونستم نه با دعوا نه با زبون خوش نه واسطه اینو متوجه کنم ارتباط یه حدی داره نمیدونم چجوریه که بعضی خانواده ها انقدر به تصمیم وشخصیت عروس هرچند عروس خوبی نباشه احترام میذارن
دوست خوب نی نی سایتی من،چقدر خوبه که اولین نسخت تو هرتاپیکی این نیس که ببین به نظرم شوهرت داره هرز میپره یا ببین من نمیفهمم چرا تو این زندگی موندی طلاق بگیر.چقدر خوبه که راست یا دروغ فخر نمیفروشی حالا بخاطر اخلاق همسرت یا موقعیت مالی یا...چقدر خوبه که درک میکنی عقاید مذهبی ادما باهم متفاوته،چقدر خوبه که پای تاپیک یه کاربر غمگین که داره درددل میکنه نمیای بنویسی خب که چی.من افتخار میکنم دوستی مثل تو دارم و خوشحال میشم فقط امثال تو با من حرف بزنن اینجا.زندگیت غرق شادی و ارامش🌹
بخدا من بیچاره باید روزی نیم ساعت با مادرشوهرم حرف بزنم تلفنی،کل مکالمه هم متلک میگه ومنت کارهای نکر ...
ببین عروسمون وداداشم رو هم ماهی بالای20تومن درمیارن. بعد مامان بابام هر ماه براشونم مرغ گوشت برنج همه چی میخرن میفرستن..حتی مامانم ده کیلو رب انار نشست درس کرد داد بهش ک هم خودش برداره هم بده مامانش و زن داداشش..اونوقت ب من نداد حتی رب کیلو
ببین عروسمون وداداشم رو هم ماهی بالای20تومن درمیارن. بعد مامان بابام هر ماه براشونم مرغ گوشت برنج هم ...
😑 واقعا ازش میترسه استارتر
دوست خوب نی نی سایتی من،چقدر خوبه که اولین نسخت تو هرتاپیکی این نیس که ببین به نظرم شوهرت داره هرز میپره یا ببین من نمیفهمم چرا تو این زندگی موندی طلاق بگیر.چقدر خوبه که راست یا دروغ فخر نمیفروشی حالا بخاطر اخلاق همسرت یا موقعیت مالی یا...چقدر خوبه که درک میکنی عقاید مذهبی ادما باهم متفاوته،چقدر خوبه که پای تاپیک یه کاربر غمگین که داره درددل میکنه نمیای بنویسی خب که چی.من افتخار میکنم دوستی مثل تو دارم و خوشحال میشم فقط امثال تو با من حرف بزنن اینجا.زندگیت غرق شادی و ارامش🌹
من ک خودمو میشناسم اگه ی بار ی همچین کاری کنم ابرومو میبره..وقتی پیش پدرمادر خودت شانس نداری چ توقعی از خونواده شوهر داری..البته پدر و مادر شوهرم رو ترجیح میدم ب پدرمادر خودم
من دوسه بار رفتم خونشون دیدم سرد برخورد کردن نرفتم..عزیزم اینهمه کادر درمان یعنی اصلا مرخصی ندارن یع ...
خودت دعوتشون کنی چی؟ نمیان؟
خدا تو دستمو بگیری،شاید به مو برسه ولی پاره نمیشه/قسمتی از دلنوشته میرزا تقی خان امیرکبیر در شب قدر:خدا،امیر تویی،کبیر تویی،تقی همون شاگرد آشپزه،تو راه رو بهم نشون بده .../ کار خوبه خدا درست کنه،سلطان محمود کیه( اینو سرچ کنید)/خدا هر کی که این امضا رو میخونه حس خوشبختی رو بهش اعطا کن
هیچ کس مثل برادر شوهرم وابسته به مادرش نبود...ولی جاریم کاری کرد که سه ساله قطع رابطه کردن ...حتی برادرشوهرم زنگ هم نمیزنه به مادرش...کاشف به عمل اومده که یه دعای سنگین گرفتن واسه برادرشوهرم که باطل کردنش خطر داره براش...مادرشوهرم شب و روزش شده گریه و کاری ازش بر نمیاد....خانواده جاریم در ظاهر جانماز آب کش هستن....جادو و جنبل هم خوراکشونه
من دایی بزرگم که ازدواج کرد زنش خیلی کلاس میذاشت و کلا فقط شب عروسی اونجا بودن .بعد رفتن تهران و تمام .سالی یک بارم نمیومد .تلفنم که نبود . مادر بزرگم اینا هم نمیتونستن برن .یعنی خودش بوده از اول و شوهر و بچه هاش و خانواده خودش .یه خونه داشتن ویلایی تو بهترین جاهای تهران .طبقه پایینش مفتی دست خواهر زن . همه کاره بود خودش .تو کل خواهرا شانسش بهتر بود .اما الان بیا و ببین . پسرش زنش رو طلاق داد و رفت زنگرفت اصلا اینا نفهمیدن قطع رابطه هست هنوز باهاشون . چون مامانش اخلاق نداره . دختراش با وجود زیبایی و فلان کارشون به طلاق رسید . بالاخره دنیا همین جوری نمیمونه . ارتباط به نفع خودشونه .حالا نه هر روز که اختلاف بیاره نه سالی یه بار .
بخدا حرفایی ک میگم عین حقیقته..مثلا هر چی عروسمون بگه مامانم تایید میکنه..بخدا مثلا اگه بگه مثلا فلا ...
میدونم چی میگی انقدر حرص ادم درمیاد
دوست خوب نی نی سایتی من،چقدر خوبه که اولین نسخت تو هرتاپیکی این نیس که ببین به نظرم شوهرت داره هرز میپره یا ببین من نمیفهمم چرا تو این زندگی موندی طلاق بگیر.چقدر خوبه که راست یا دروغ فخر نمیفروشی حالا بخاطر اخلاق همسرت یا موقعیت مالی یا...چقدر خوبه که درک میکنی عقاید مذهبی ادما باهم متفاوته،چقدر خوبه که پای تاپیک یه کاربر غمگین که داره درددل میکنه نمیای بنویسی خب که چی.من افتخار میکنم دوستی مثل تو دارم و خوشحال میشم فقط امثال تو با من حرف بزنن اینجا.زندگیت غرق شادی و ارامش🌹