خیلیی حالم بد اصلا باورم نمیشه کسی نبود باهاش دردل کنم اومدم اینجا حرف بزنم
من بایه پسری حدود ۶ ماه دوست بودم اولین بارم بود که اینقد یکیو دوست داشتم و باهاش دوست شدم هربار تورابطمون دعوامیشدولی بازکوتاه میومدم وبرمیگشتم این آخری بهش گفتم خسته شدم ازبس من برگشتم توتلاشی نکردی وخداحافظی کردیم دوستم گفت من باهاش حرف میزنم وبرمیگردونمتون اون شب یه گروه سه تایی زد دوستم
خب
خب
خو
خب
خبببب
خب
این تاپیک هم به علت بی احترامی به مخاطب خواهد ترکید،😂
به نظرم بجز روابط زناشویی ، خیانت معنا نداره
بعدش گفتم باید ثابت کنی دوستم داری من دیگ ایندفعه خودما کوچیک نمیکنم گف اگ دوستت نداشتم برنمیگشتم گفتم دلیل نمیشه تو کلا دست رد به سینه ی کسی نمیزنی بدم میاد میگی الکی دوستم داری گف آره الکی میگم بهت نشون میدم دوست داشتن الکی چیه ورفتش تااینکه امروز دوستم
لایک کنید 😒
گفت یه چیزی بهت بگم گفتم چی گفت بهش فکر نکن گفتم چراچیزی گفته گفت که من ازاولم مریم دوست نداشتم ریتا من تورا دوست داشتم الکی ب مریم گفتم تابه تون دیک بشم کلی حرفای دیگ بخدا وسط اتاق افتاده بودم وگریه میکردم حالم خیلی بدشد سخته باورش برام الان نمیدونم برم ب اون عوضی بد وبیراه بگم بگم نمیبخشمت یاسکوت کنم دارم خفه میشم
