دیروز رفتم خرید تو فروشگاهه محلمون همسایه بالاییمون رو دیدم حال احوال کردیم گف فردا ناهار بیا بالا دخترعموهامم میخوان بیان..خلاصه امروز ساعت ۱ پاشدم رفتم خونشون..چشمتون روز بد نبینه ک چقدر شلخته بود خونش یعنی شلوارک شوهرش رو مبل بود در این حد😶🤣حالا با اونش کار ندارم ی کاری کرد وقتی یادش میوفتم دلم آشوب میشه🤮🤢 ناهارو خوردیم سفره رو جم کردیم ب زیرسفره ک رسید برش داشت برد تو دستشویی تکوند😐😩🤮🤢فک کنید لاش دونه ی برنج تیکه ی نون وای 🤢🤮اصن سوا از کثیفیش اینکه برکت خدارو تو توالت میتکونه خودش یعنی دلچرکین نیس.؟..خلاصه ک حالم خرابه از عصر
وای حالم بهم خورد
ناهار چی خوردین
همسایه اسی خاک تو سرت
چطور دلت اومد
غذابخوری
بهتر بود با یه حالت متعجبانه واکنش نشون میدادی و میپرسیدی واقعا داری برکت خدا رو میریزی تو دستشویی؟
شاید نمیدونسته این کار اشکال داره
اگه شما یه واکنش ریز نشون میدادی شاید متوجه اشتباهش میشد
الویه حتما چندشی درست کرده
خاک تو سرش به خیالش خیلی تمیزه حتما
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
56 ثانیه پیش
57 ثانیه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
