من عقدم هنوز عروسی نکردیم ۳ ساعت از اینجا تا خونه مادر شوهر فاصله داره بعد هر وقت میرم ۲ ۱ هفته میمونم ۱ ۲ ماه یکبار مثلا این موقع ها هم خودشون هم نامزدم انتظار دارن من زود بیدار بشم مثلا ۹ ساعت ۲ ۱ شبم میخوابم من سرم درد میکنه میگرن دارم چجوری متوجهشون کنم که نیاز ب خواب بیشتری دارم نباید انتظار داشته باشن .... بعدم قراره بعد عروسی خورد خوراک یه جا باشه خواهر شوهر دارم توخونه ... هر وقت میرم همه کارترو من انجام میدم از غذا پختن تاااا حیاتو شستنو خونه ظرف اینا بعد اون هیچ کاری نمیکنه مادر شوهرم خودش پاش درد میکنه ب دخترشم چیزی نمیگه مثلا کمک کن اینا از بعد عروسی میترسم که فشار روم باشه ...
شما وقتی دوماه خونشون می مونی دیگه مهمانشون نیستی و باید کمکشون کنی
جدا از اونا زندگی نمیکنید
خواهرشوهرت چند ساله س
خودت چندي
من جای شما باشم اصلا نمیرم یک هفته بمونم،به همسرم میگم بیاد خونمون.بعد ازدواج هم باهاشون زندگی نمیکنم
با این وضع چرا میخوای با این خانواده ازدواج کنی هنوز دیر نیستا! دور از جونت انگار خدمتکار گرفتن جای عروس
خورد و خوراکمون ی جا باشه چیه !
چرا همچین چیرای مزخرفی رو قبول میکنید !
مطمئن باش ک خواهد بود
بگو تا خونه جدا نگیری ازدواج نکنیم
۱۲ هفته میمونی؟؟؟
عزیزم پس وقتایی ک شما اونجا نیستین کی کاراشون رو انجام میده؟
از بعد عروسی توقعشون بیشتر میشه
فاز اونایکی میرن دوران عقد میمونن اونم نه یکی دوروز خودتون سنگین کنید تروخدا دست نیافتنی باش خواهر
قبول نكن خود و خوراك يكي باشيد
من كه اينده درخشاني برات نميبينم
ميشي كارگرشون
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
56 ثانیه پیش
56 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
