چرا پدر و مادر من مثل خیلی از پدر و مادرای دیگه به فکر من و زندگیمون نیستن؟ طولانیه اگه حوصله دارید

تو رو خدا یکی که میفهمه بخونه تاپیکمو 

من دو تا خاله دارم یکیش دو تا و اون یکی چهار تا بچه داره. اولی مثل ما وضعش معمولی دومی وضعش عالیه. خاله های من مخصوصا اولی جونشون رو واسه بچه هاشون میدن یعنی ببینید ببخشید اینو میگم ولی خالم پسرهاش اگه بهش برینن هم این خوشحال میشه اینقد که میخوادشون. خودش و شوهرش همه جوره هوای پسرها و عروس هاشون رو دارن که یه موقع بهشون بد نگذره حتی خالم میره واسه نوه اش پوشک میخره ( فکر کن پسرش دل نداره زنش بره خرید پوشک و خسته بشه و خودش هم مشغوله کار و نمیتونه و خالم میخره )

حتی یادم میاد من بچه بودم، رفته بودم خونه خالم واسه پسرش شیرموز درست کرد چون داشت درس میخوند با قربون صدقه داد بخوره ولی به من که بچه بودم و مهمون بودم نداد البته منم چیزی نگفتم.

و هزار تا از این مثال ها. اون وقت پدر و مادر من به جای اینکه به فکر زندگی ما باشن. خونه جدید بخرن و ظاهر زندگیمون رو خوب نشون بدن( دارن نه اینکه نداشته باشن ) همش به فکر دیگرانن یا اصلا تو یه عوالم دیگن. مادر من خودش شاغله، فکر کنید واسه همین خالم که پسر داره تا حالا کلی هدیه خریده یا بابای من هر وقت تو باغمون میوه ای چیزی زیاد باشه به فامیل ها و آشنا میده نمیگه اینا رو بفروشم هر چند کم ولی یه پول بیشتری دستم بیاد

یه چیز دیگه هم هست اینکه این سبک زندگی و ساده بودن و پخمه بودنشون باعث میشه من هیچ خواستگاری نداشته باشم 

اون وقت ملت میبینی هیچی نیستن خیلی راحت ازدواج میکنن بس که پدر و مادرشون زبون دارن و زرنگن

چیکار کنم؟