من چتدباری عجله ای می رفتم بیرون ظرفانونو نمیشتم.خونه رو کلید نمیکردم.خونه دوطبقس.بعد من مادرشوهرم میرفت ظرفارو میشست.بعد جلو خواهرم اینا میگفت اره فلانی شلختس من ظرفاشو میشورم فلان...منم دیگه هیچوقت مثل سابق باهاش رفتار نکردم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.