سر کلاس شیمی دوس پسرم تقریبا چهار سال پیش که دبیرستانی بودم 😅
وقتی به زور پسرمو خوابوندم، تلفن خونه زنگ میزنه و اون بیدار میشه
قیافه ی من 😞😫😭
هیچ موقع چون همیشه سایلنته
تو مجلس تعزیه تو مسجد یه آهنگ شاد خارجی هم بود زنگم
یادم رفته بود سایلنت کنم
از درد پریود خوابم برده بود بالاخره ۳ ظهر مادر شوهرم زنگ زد😑
ساعت ۱۲ شب وقت .... اون هم یه غریبه که شماره اش رو نمی شناختم تماس تصویری گرفت نمیدونید چجوری گوشی رو از خودم دور کردم همش می ترسیدم وصل شده باشه و آبرو ریزی بشه
داشتم از توی گوشیم یه فایلی رو نشون رئیسم میدادم یهو یکی پیام داد توی واتساپ عکس طرف و پیامش رو دید خیلی ضایع شدم
یه بارم رفته بودیم روضه
زنگ گوشیم قری بود🤣🤣🤣
وسط روضه و گریه یهو زنگ خورد
تو کیفم پر خرت و پرت، پیدا نمیشد
خلاصه خیلی ضایع بود🤣🤣🤣🤣
فکر کنم یه دیقه همینجور زنگ میخورد
باورتون میشه بعضی روزا اصلا گوشیم زنگ نمیخوره
همینقدر تنهام
وقتی با پدرم داشتیم تصویری با گوشی من با مادرم حرف میزدیم،یهو دوسپسرمم همون جا تصویری زنگ زد،چننند بار،ول کنم نبود.بعدشم پیاماش شروع شد ک دیگه از اونا نگگگم🤭🤭چه استرسا و روزای شیرینی بود🥺
یه بارم یه جلسه خیلی خیلی مهم با حضور استاندار داشتم و داشتم ارائه میدادم یادم رفته بود سایلنت کنم و زنگ خورد و گوشی ته کیفم. کیفم هم پر از خرت و پرت
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
