بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
مثل خون در رگ های من محترم باشیم گریه کردیم دوتا شعلهی خاموش شده، گریه کردیم دو آهنگ فراموش شده، پر کشیدیم بدون پر زخمی باهم، عشق بازیِ دوتا کفتر زخمی باهم، زندگی حسرت یک شادی معمولی بود، زندگی چرخش تنهایی و بیپولی بود، شعر من مزهی خاکستر و الکل میداد، شعر من را وسط زندگیات هول میداد، مرگ پشت سرمان بود نمیدانستیم، بوسهی آخرمان بود نمیدانستیم، زخم سهم تنمان بود نمیترسیدیم، زندگی دشمنمان بود نمیترسیدیم، نگران بودی اندوه تو خاکم بکند، نگران بودی سیگار هلاکم بکند، نگران بودی این فرصت کم را بکشم، نگران بودی یک روز خودم را بکشم، مرگ پشت سرمان بود نمیدانستیم، بوسهی آخرمان بود نمیدانستیم، زخم سهم تنمان بود نمیترسیدیم، زندگی دشمنمان بود نمیترسیدیم، آه بدرود گل یخ زدهی بیکس من، آه بدرود زن کوچک دلواپس من، بغلم کن غم در زخم شناور شدهام، بغلم کن گل بی طاقت پر پر شدهام، بغلم کن که جهان کوچک و غمگین نشود، بغلم کن که خدا دورتر از این نشود، مرگ پشت سرمان بود نمیدانستیم، بوسهی آخرمان بود نمیدانستیم، زخم سهم تنمان بود نمیترسیدیم، زندگی دشمنمان بود نمیترسیدیم...
لمس کردن انسان،اولین شکل ارتباطی ماست.ایمنی،امنیت،ارامش،،،همه در نوازش ملایم یه انگشت خلاصه میشه یا در نوازش تماس لب روی نرمی گونه.وقتی خوشحالیم مارو به هم مرتبط میکنه،وقتی ترسیدیم بهمون جرئت میده،عشق هیجان زدمون میکنه،همچین لمسی رو از کسی که دوستش داریم نیاز داریم،به همون اندازه ای که به هوا برای نفس کشیدن نیاز داریم.اما من هیچوقت اهمیت لمس کردن کسی رو نفهمیده بودم،لمس کردن اون،تا وقتی که دیگه نداشتمش.پس اگر تواناییش رو داری،اون رو لمس کن.زندگی کوتاه تر از اونیِ که یک ثانیش هم از دست بدی♥️
دیدی عمو دنیا سرم چی آورد. دیگه مهم نیس که کی چیچی آورد.چرخ فلک توپمو پاره کرده. اون روزا دیگه مگه برمیگرده.دنیا برام جور دیگه رقم خورد.سنگای هفت سنگ همه تو سرم خورد