سلام خانما چند روز قبل 28آبان بچم تو هفته17سقط شد همش هم بهخاطر افتادن از سه پله کوتاه. ولی اون صبح بعد از افتادن درد زیادی نداشتم ولی دست احتیاط از روستا رفتیم مشهد تا ساعت 12 شب که درد داشتم در عرض یک ربع دردم خیلی شدید شد. آنقدر زیاد شد که زنگ زدیم آمبولانس آمد. تا برسیم بیمارستان هاشمی نژاد مشهد تو آمبولانس بچم با کیسه آبش به دنیا آمد. دکتر و ماما بند ناف آرام کشیدن تا جفت ازش جدا نشه اینطوری جفت هم خارج کردن.فقط همون روز و نصف روز بعد فقط خونریزی داشتم اما عضلات زیردلم و کمرم درد میکنه. فکر نکنید من مادر بیاحساسیم فقط داغونم ودرد دارم چه روحی و چه عاطفی و چه جسمی. درد جسمی خوب میشه ولی عاطفی و روحی دیرتر از همه خوب میشن. مخصوصا اگه دلت هم از همسر بیوفایی که داری گرفته باشه. شوهر من حتی به خودش زحمت نداد بیاد دیدنم چه تو بیمارستان چه تو خونه مامان وبابام. اون تا پشت در خونه مامان و بابام آمد ولی نیامد بگه خوبی یا نه فقط بهم تهمت زد که بچمون رو کشتم به جای اینکه دلداریم بده.فقط نوشتم تا یکم درد و دل کنم آخه بدجور دلم گرفته بود. ببخشید از همتون.