امسال کنکور تجربی دادم و چون رتبم به حد پزشکی و دندون نبود، میخواستم یه رشته ی پیرا پزشکی بزنم مامان بابام بزور منو فرستادن معلمی
حالا هم اصلا خوشحال و راضی نیستم
هر روز دارم گریه میکنم، خود خوری میکنم، استرس دارم، حرص و جوش میخورم....
با اینکه چند ماه گذشته اصلا برام عادی نشده..هیچوقتم عادی نمیشه
همش تو خونه به مامان و بابام میگم شما باعث شدین و منو زنده به گور کردین، منو نابود کردین
بابام اهمیت نمیده اصلا.مامانم ناراحت میشه..گاهی از اعصاب خردی سرم غر میزنه
نمیتونم انصراف بدم چون جریمه داره.نمیتونم ادامه بدم چون حس میکنم تحقیر شدم.حس میکنم خوار شدم.منی که اونقد درسم خوب بود.همه انتظار پزشکی داشتن.اونقد گفتن دکتر دکتر...تاثیر بد گذاشته روم..دارم روانی میشم...دارم نابود میشم
حرص میخورم که یسری دوستام که از من ضعیف تر بودن با سهمیه قبول شدن..یا مثلا یسریا که پولدار بودن رفتن دانشگاه پردیس..دانشگاه آزاد..حتی اونایی که پیرا پزشکی رفتن از من خوشبخت ترن..همش استوری همش عکس..با همکلاسیای جنس مخالفشون همش بیرون همش کافه همش گردش ...من توی دانشگاه فرهنگیان تباه شدم..نه هرگز میتونم دکتر شم..نه میتونم ازدواج کنم...اگرم فرصت ازدواج باشه، ازدواج سنتیه...هیچ عشقی وجود نداره...زندگی من از اینجا به بعد یه زندگی کارمندی سیاه سفیده که هیچ هیجانی توش نیست..فقط درد و غم و ناراحتی
چه گِلی به سرم بگیرم؟
خیلی دلم میخواد برم پیش مشاوره ولی مامان بابام با این عقاید مسخره ی قدیمی و سنتیشون....😔