2737
2734
عنوان

به نظرتون روزی می‌رسه که بابای من با ازدواجمون موافقت کنه؟

| مشاهده متن کامل بحث + 2451 بازدید | 194 پست
راحت باش🤗

کاش بفهمی کاش چشاتو باز کنی ببینی وقتی ۳۲ ساله ای مجبوری با یه مرد ۵۴ساله که موهاش سفید شده و حوصله جوونی و شادی تورو نداره چقدر زندگی کسل کننده میشه تحمل نگاههای نردمو داری که تو کوچه و خیابون فک میکنن باباته نه شوهرت 

ان شاءالله بهترین ها برات اتفاق بیفته نه اونی که خودت میخوای 

خسته شدم دیگه

خسته شدن الانتون بهتره تا بعدها با زندگی کردن با یکی که ۲۲ سال ازت بزرگه خسته شی

یه لحظه اون اختلاف سنی رو برعکس بکن ببین واقعا میتونی با این اختلاف سنی با یه اقایی ازدواج کنی؟

یعنی طرف ۲۲سال ازشما کوچیک باشه

واقعا همو درک میکنید؟

واقعا دنیاتون یکیه؟

واقعا همومیخاین یا صرفا چونکه طرف پولداره یا هر پوئن مثبتی ک داره میخاییش یا چی؟

و هزاران دلیل منقطی و بجایه دیگه

الان مثلا شعله عشقتون داغتون کرده و نمیبینی داری چیکار میکنی بعدها که صبحتو با سرفه های یه پیر مرد شروع کردی میبینی چه کردی


البته این نظر منه شایدم کاملا در اشتباه هستم

از دیگران شکایت نمیکنم بلکه خودم را تغییر میدهم💪 چرا که کفش پوشیدن راحت تر از فرش کردن دنیاست مبارزه انسان را داغ میکند و تجربه انسان را پخته میکند هر داغی روزی سرد میشود ولی هیچ پخته ای دیگر خام نمیشود

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

داغ نیست

هست اگرنبود حرف پدرتوقبول میکردی ۲۲سال کم نیست ازدوتانسل مختلف  رضایت پدرت یعنی فداکردن جگرگوشه اش هیچ پدریامادری اینکارنمیکنه 


لطفا اگرازپستی درتایپکی گذاشتم  خوشتون اومدیادرتایپکی کمکتون کردم لطفابرای سلامتی وسربلندی وخوشبختی همسروبچه هام  دعاکنید 

سلام با اجازه استارتر

عزیزان ماچله دعای معراج داریم فقط سه نفر جا داریم اگر تمایل دارید با ما همراه باشید به تاپیک آخر بنده مراجعه کنید عذر می خوام که لینک نمیگذارم اصلاً لینک ها برایم ارسال نمی شوند

2731
اگر بابات با ازدواجت مخالفت کنه نتیجه اش اینه که یا تا آخر عمرت مجرد میمونی یا اگر هم ازدواج کنی چون ...

اگه به هر دلیلی باهاش ازدواج نکنم دیگه هیچ وقت با کسی نخواهم بود

مثل خون در رگ های من          محترم باشیم                                                                           گریه کردیم دوتا شعله‌ی خاموش شده، گریه کردیم دو آهنگ فراموش شده، پر کشیدیم بدون پر زخمی باهم، عشق بازیِ دوتا کفتر زخمی باهم، زندگی حسرت یک شادی معمولی بود، زندگی چرخش تنهایی و بی‌پولی بود، شعر من مزه‌ی خاکستر و الکل می‌داد، شعر من را وسط زندگی‌ات هول می‌داد، مرگ پشت سرمان بود نمی‌دانستیم، بوسه‌ی آخرمان بود نمی‌دانستیم، زخم سهم تنمان بود نمی‌ترسیدیم، زندگی دشمنمان بود نمی‌ترسیدیم، نگران بودی اندوه تو خاکم بکند، نگران بودی سیگار هلاکم بکند، نگران بودی این فرصت کم را بکشم، نگران بودی یک روز خودم را بکشم، مرگ پشت سرمان بود نمی‌دانستیم، بوسه‌ی آخرمان بود نمی‌دانستیم، زخم سهم تنمان بود نمی‌ترسیدیم، زندگی دشمنمان بود نمی‌ترسیدیم، آه بدرود گل یخ زده‌ی بی‌کس من، آه بدرود زن کوچک دلواپس من، بغلم کن غم در زخم شناور شده‌ام، بغلم کن گل بی طاقت پر پر شده‌ام، بغلم کن که جهان کوچک و غمگین نشود، بغلم کن که خدا دورتر از این نشود، مرگ پشت سرمان بود نمی‌دانستیم، بوسه‌ی آخرمان بود نمی‌دانستیم، زخم سهم تنمان بود نمی‌ترسیدیم، زندگی دشمنمان بود نمی‌ترسیدیم...
حق با پدرته.الان داغی.متوجه نمیشی چخبره...چه پدر خوبی داری ...قدرشو بدون.خیلی ها توهمین نی نی سایت ا ...

حق با من نیست؟ 

مثل خون در رگ های من          محترم باشیم                                                                           گریه کردیم دوتا شعله‌ی خاموش شده، گریه کردیم دو آهنگ فراموش شده، پر کشیدیم بدون پر زخمی باهم، عشق بازیِ دوتا کفتر زخمی باهم، زندگی حسرت یک شادی معمولی بود، زندگی چرخش تنهایی و بی‌پولی بود، شعر من مزه‌ی خاکستر و الکل می‌داد، شعر من را وسط زندگی‌ات هول می‌داد، مرگ پشت سرمان بود نمی‌دانستیم، بوسه‌ی آخرمان بود نمی‌دانستیم، زخم سهم تنمان بود نمی‌ترسیدیم، زندگی دشمنمان بود نمی‌ترسیدیم، نگران بودی اندوه تو خاکم بکند، نگران بودی سیگار هلاکم بکند، نگران بودی این فرصت کم را بکشم، نگران بودی یک روز خودم را بکشم، مرگ پشت سرمان بود نمی‌دانستیم، بوسه‌ی آخرمان بود نمی‌دانستیم، زخم سهم تنمان بود نمی‌ترسیدیم، زندگی دشمنمان بود نمی‌ترسیدیم، آه بدرود گل یخ زده‌ی بی‌کس من، آه بدرود زن کوچک دلواپس من، بغلم کن غم در زخم شناور شده‌ام، بغلم کن گل بی طاقت پر پر شده‌ام، بغلم کن که جهان کوچک و غمگین نشود، بغلم کن که خدا دورتر از این نشود، مرگ پشت سرمان بود نمی‌دانستیم، بوسه‌ی آخرمان بود نمی‌دانستیم، زخم سهم تنمان بود نمی‌ترسیدیم، زندگی دشمنمان بود نمی‌ترسیدیم...
خوبه

باور کن از  هرکسی هم بپرسی مطمئنا بیشتر از نصفشون مخالفن

باز شما یه مشاوره قبل ازدواج برین خیلی کمکتون میکنه که درست تصمیم بگیرین شاید واقعا شماها برایه همدیگه هستین و ماها اشتباه میکنیم

از دیگران شکایت نمیکنم بلکه خودم را تغییر میدهم💪 چرا که کفش پوشیدن راحت تر از فرش کردن دنیاست مبارزه انسان را داغ میکند و تجربه انسان را پخته میکند هر داغی روزی سرد میشود ولی هیچ پخته ای دیگر خام نمیشود
2738
به بابات بگو یا قبول میکنی یا اگر با کسی ازدواج کنم چون کس دیگه ای توی دلمه خوشبخت نمیشم، مگه این دن ...

بنظرت باکسی ۲۲سالشه ازدواج کنه خوشبخت میشه؟؟؟؟

لطفا اگرازپستی درتایپکی گذاشتم  خوشتون اومدیادرتایپکی کمکتون کردم لطفابرای سلامتی وسربلندی وخوشبختی همسروبچه هام  دعاکنید 
چند ماه دیگه 19 سالم میشه

ده سال دیگه تو ۲۹ سالت میشه اوج جوانیته ولی اون اقا...

مطمئن باش پشیمون میشی

الان توسنی هستی که تصمیم گیریت احساسیه چند سال دیگه متوجه اشتباهت میشی و به حرف ماها و پدرت میرسی

الان داغی ماهرچیم بگیم فایده نداره

..............
پدرت حق داره  ۲۲ سال واقعا تفاوت سنی خیلی زیادیه شماجای دخترش هستی  بخاطر ی هیجان ی عمر ز ...

هیجان نیست 

واقعا هیجان نیست

مثل خون در رگ های من          محترم باشیم                                                                           گریه کردیم دوتا شعله‌ی خاموش شده، گریه کردیم دو آهنگ فراموش شده، پر کشیدیم بدون پر زخمی باهم، عشق بازیِ دوتا کفتر زخمی باهم، زندگی حسرت یک شادی معمولی بود، زندگی چرخش تنهایی و بی‌پولی بود، شعر من مزه‌ی خاکستر و الکل می‌داد، شعر من را وسط زندگی‌ات هول می‌داد، مرگ پشت سرمان بود نمی‌دانستیم، بوسه‌ی آخرمان بود نمی‌دانستیم، زخم سهم تنمان بود نمی‌ترسیدیم، زندگی دشمنمان بود نمی‌ترسیدیم، نگران بودی اندوه تو خاکم بکند، نگران بودی سیگار هلاکم بکند، نگران بودی این فرصت کم را بکشم، نگران بودی یک روز خودم را بکشم، مرگ پشت سرمان بود نمی‌دانستیم، بوسه‌ی آخرمان بود نمی‌دانستیم، زخم سهم تنمان بود نمی‌ترسیدیم، زندگی دشمنمان بود نمی‌ترسیدیم، آه بدرود گل یخ زده‌ی بی‌کس من، آه بدرود زن کوچک دلواپس من، بغلم کن غم در زخم شناور شده‌ام، بغلم کن گل بی طاقت پر پر شده‌ام، بغلم کن که جهان کوچک و غمگین نشود، بغلم کن که خدا دورتر از این نشود، مرگ پشت سرمان بود نمی‌دانستیم، بوسه‌ی آخرمان بود نمی‌دانستیم، زخم سهم تنمان بود نمی‌ترسیدیم، زندگی دشمنمان بود نمی‌ترسیدیم...
مثل یه دوست به این حرفام فکرکن نه یک نصیحت کننده  الان شما تو سن حساسی هستی خوب درس بخون کار خ ...

دانشجوعم

مثل خون در رگ های من          محترم باشیم                                                                           گریه کردیم دوتا شعله‌ی خاموش شده، گریه کردیم دو آهنگ فراموش شده، پر کشیدیم بدون پر زخمی باهم، عشق بازیِ دوتا کفتر زخمی باهم، زندگی حسرت یک شادی معمولی بود، زندگی چرخش تنهایی و بی‌پولی بود، شعر من مزه‌ی خاکستر و الکل می‌داد، شعر من را وسط زندگی‌ات هول می‌داد، مرگ پشت سرمان بود نمی‌دانستیم، بوسه‌ی آخرمان بود نمی‌دانستیم، زخم سهم تنمان بود نمی‌ترسیدیم، زندگی دشمنمان بود نمی‌ترسیدیم، نگران بودی اندوه تو خاکم بکند، نگران بودی سیگار هلاکم بکند، نگران بودی این فرصت کم را بکشم، نگران بودی یک روز خودم را بکشم، مرگ پشت سرمان بود نمی‌دانستیم، بوسه‌ی آخرمان بود نمی‌دانستیم، زخم سهم تنمان بود نمی‌ترسیدیم، زندگی دشمنمان بود نمی‌ترسیدیم، آه بدرود گل یخ زده‌ی بی‌کس من، آه بدرود زن کوچک دلواپس من، بغلم کن غم در زخم شناور شده‌ام، بغلم کن گل بی طاقت پر پر شده‌ام، بغلم کن که جهان کوچک و غمگین نشود، بغلم کن که خدا دورتر از این نشود، مرگ پشت سرمان بود نمی‌دانستیم، بوسه‌ی آخرمان بود نمی‌دانستیم، زخم سهم تنمان بود نمی‌ترسیدیم، زندگی دشمنمان بود نمی‌ترسیدیم...
ببین تموم ویژگی های ایده آلی که یه ادم از نظر من میتونه داشته باشه رو داره  مهم تر از همه  ...

بایدم عاشق تو باشه تو یه دختر جوون ۱۹ ساله ساده و قابل تربیت ولی اون یه مرد پخته با کلی تجربه 

من ۳۱ سالمه شوهرم ۳۴ سالشه 

نمیتونم اصلا فکرشو بکنم که شوهرم الان ۴۰ ساله میبود چه برسه ۲۲ سال اختلاف سنی

اسی اون اقا گولت زده کاش سر عقل بیایی لعنت خدا بر شیطان

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز