من چهارشنبه قرار بود برم دکتر
صبح زود پاشدم رفتم دکتر شوهرمم میخواست بره سرکار
من چندبار ک به شوهرم زنگ زدم حس کردم خونس سرکار نیس
دکترمم خیلی طول کشید تا ساعت ۳ اینا چون آزمایشگاهم رفتم
اون حس ک میگفت شوهرم خونس وادارم کرد گوشیشو نگاه کنم
همه تماسا و پیاما از صبح چهارشنبه تا عصر ک من نبودم پاک شده
برنامه همراه من نصب کردم با خط شوهرم
از صبح ک من رفتم تا ساعت ۲ونیم به یکی هی اس ام اس داده چندین بارم به یکی زنگ زده
من دارم دیوونه میشم
به شوهرم گفتم قبول نکرد ک خونه بود حتی اعصبانی شد و من بیشتر شک کردم
قضیه پیاما و زنگارو نگفتم بهش هنوز
چیکار کنم