از تو می گویم غزل با این دل شیدایی ام
شاعر چشم فریبا ، خالق زیبایی ام
از تو غافل نیستم هر لحظه ،هر جا ،بامنی
باتوام با قلب مست و عاشقت هر جایی ام
می نویسم از دلت هر چند رسوایم کند
عاشقم ،آری گلم ،من عاشق رسوایی ام
می نشینم گاه با یاد تو خلوت می کنم
تا نرنجاند مرا این خلوت تنهایی ام
گر چه پنهان می کنی احساس خود را از دلم
دیدمت از دور اما بی هوا می پایی ام
خط به خطِ شعر چشمت بیقرارم کرده است
باز هم در گیرو دار مصرع بالایی ام
از تبار دلبران ناب و بی الایشی
با دل مجنون خریدار دل لیلایی ام
از جنون باکی نداری ،دل به دریا می زنی
دوستدار این همه احساس و بی پروایی ام
🌼🌸