یک پسره هست یک مدته با هم چت میکنیم. حرف هایی میزنه که 90درصد مطمئنم الکی میگه. مثلا امروز گفت من دارم میرم قطر یا امارات. گفتم برای سفر؟ گفت نه چند وقت پیش برای ویزا اقدام کردم الان جور شده. ولی بعد گفت سربازی نرفته (میشه کسی سربازی نرفته باشه بعد ویزا بهش بدن؟) بعد گفتش اوایل خیلی دلم میخواست برم ولی الان پشیمون شدم و نظرم عوض شده هیچ جا ایران نمیشه و شاید نرم. یا مثلا میگه من الان شیرازم تنها. قراره دوستام از اوکراین و قطر بیان پیشم چند روز. که همش احساس میکنم لاف میزنه. گفتم تنها تو شیراز چیکار میکنی؟ گفت چند تا زمین دارم میخوام بفروشم اومدم کارهای سندش رو انجام بدم. مطمئنم همه رو الکی میگه بچه ها. من خودم قراره هفته بعد برم شیراز ممکنه بگه بریم بیرون. راستش من از تنهایی و سینگلی خسته شدم میخوام اگه بشه باهاش وارد رابطه بشم. اخه اون خیلی پیام میده و حرف میزنه و اینا. راستش دوست ندارم فکر کنه من خرم و میتونه چرت و پرت بگه
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
میگم بجا اینکع انقد فسفر بسوزونی که فک کنی چی جوابشو بدی...کات کن اسایش داشته باشی و عوضش جدول حل کن
من خانه ام را پر از رنگ میکنم...پر از عطر زندگی...نان گرم میکنم ...گل میخرم و شعر مینویسم...و باور دارم کلام فروغ را که زندگی یعنی همین بهانه های کوچک خوشبختی .... .