اسی چون شاید خیلی بیمار بوده شوک نشدین و راحت پذیرفتین.داداش منم ۴۰سالش بود ۶ماهه فوت شده.الان اینو مینویسم هنوزمنپذیرفتیم فوتشو .ضربه وحشتنااااک و سنگینی بود هنوزم هر روز گریه س چون نمیدونستیم سرطان داره منتظر ج آزمایش بودیم قبل جواب فوت کرد.وااای داداشم دنیای امید و رویا بود وای وای دوتا بچه داشت.اسی شب قبلش تلفنی حرف زدیم خدای من .توی خوابم هیچکدوممون نمیدیدیم بره...آی خدا لباسش هنوز بوی تنشو میده...غمش هر روز مثل یه بچه داره بزرگت و بزرگتر میشه.داداش زحمتکشم چه زود رفتی...
توگل بودی چه وقت چیدنت بود...جوان بودی چه وقت رفتنت بود...