ای کاش زبونم لال میشد به شوهرم نمیگفتم اون دوتاکلمه رو😭ای خدا چیکاکنم من
دیرور اجازه داد اینستا بنصبم میدونستم خب خودشم داره میخاستم برم حموم تا رفتم پیشش داشت چت میکرد ازاینستا زودبیرون اومد رف دیوار... منم گوشیمو میزدم شارژ خندیدم گفتم عزیزم راحت باش😭😭مش سرم اومد توحموم کلی زدتم گف منظورت چی بود گفتم بخداهیچی شوخی کردم خلاصه گوشیمو گرف باز زد انقد دادوهوارکرد باباش اومد بالا با باباش دعواش شد توروش برگشت بیرونش کرد ازخونه باراومد سراغ من انقددد زدتم ک نای حرف زدم نداشتم... گف باید بری پایین بگی اشتبا ازمن بود رفتم پایین پدردمادرشوهرم گفتن خستمون کردید دیگ اردست شما کجابریم ما😔شوهرمم گف دیدی بخاطر ی گردن گرفتن چقد خوردشدی حالامن چیکارکنم توروی بابام برگشتم... گف اگه پسرم نبود همین امشب خودمو خلاص میکردم...
میخام امروز برم خونه بابام تموم کنم دیگ همه چیو اینجا هیشکی منو نمیخاد همه تقصیرارو میندازن گردن من... دیگ زندگیم باشوهرم هیچوخ درس نمیشه😔😭