میگه فاطمه (من) خوابدیدم تو و مهدیه و فاطمه یاس( دوستام) توی قبرستون بودین. بعد من( خواهرم) بهت گفتم فاطمه ( من) منو بغل کن .بعد تو منو بغل کردی . بعد میگف تو قبر آقاجون رو بوس میکردی( پدربزرگم فوت شدن )
همینا رو بهم گفت به نظرتون چرا همچین خوابی دیده بچه ؟ خیلی میترسم ک با دوستام تو قبرستان بودم خدا کنه برا دوستام اتفاقی نیوفته🤲🤲🤲🤲🤲🤲