" خلق شر ، شر نیست ولی کسب شر ، شر است"
یعنی به وجود آمدن چیزی شر نیست بلکه نحوه استفاده از آن است که تعیین میکند چیزی خیر باشد یا شر !
مثلا ما اگر دستمان را مستقیم در معرض آتش قرار دهیم و دستمان بسوزد آیا میتوانیم بگوییم " وجود آتش ، شر است؟"
یا کسی با چاقو کسی را بکشد آیا میتوان گفت " اختراع چاقو شر بوده است؟"
با توجه به این مثال ها همانطور که نمیتوانیم بگویم وجود آتش شر است نمیتوانیم بگویم وجود شیطان شر است و باعث خطای ما میشود.انتخاب توصیه های شیطان و تاثیر پذیری از افکار او را ما با اراده ی خود انجام میدهیم و این به شریت وجود او ربطی ندارد
خدا به انسان" اراده "داده است و می خواهد این اراده را به چالش بکشد ، گوش دادن یا ندادن ، انجام دادن یا ندادن به توصیه های شیطان را مسیری برای ارزیابی رتبه ی انسانها قرار داده است ، همانطور که وجود رونالدو، تعیین کننده میزان مهارت " مسی" است (یا برعکس) ، وجود شیطان و مهمتر از آن عمل به افکار او، هم تعیین کننده ی میزان رتبه ی انسان هاست ...و وجود شیطان نیز از تدابیر حکیمانه و منطقی خداست