ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
تازه پدرم فوت کرده خانم من اصلاً رعایت حالمو نکردحتی موقعی که پیش پدرم تو بیمارستان بودم سر اینکه چرا شب قبلش خبر ندادم و تا دیر وقت موندم بیمارستان یه داستانی به پا کرد و همه جور فحشی به من و خانوادم داد. چند روز بعد فوت پدرم هم سر یه مسئله کوچیک با من و مادر عزادارم لخ شدت دعوا کرد، امروز هم رفتم خونه پدر خانمم که به همسرم جلو مادرش گفتم انقد سرتو نخارون زخم میشه یه غوغایی به پا کرد و به من و همه فامیل و پدر خدا بیامرزم و مادرم توهین کرد و سیلی زد تو گوشم وگفت بایذ قلم پاتو بشکنم که نیای اینجا. بهونش هم اینه که من دوره pms هستم تو بهم گیر میدی!
چه شبهای سیاهی که فکر میکردم ته خطمه و باز گذشت...
اولا تسلیت میگم
دوما کسی که انقدر بی فکر هستش و شرایطو مراعات نمیکنه لیاقت کنار شخص شما بودنو نداره برادر من.
ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ...ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم ، و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که داس دارد .