من یه دوست دارم مثل خواهرم میمونه خوشحالیش خوشحالیه من و غمش غمه منه
خیلی دلم براش میسوزه مادرش به علت کثافت کاریای پدرش دیگه با پدرش همبستر نمیشه چون میترسه مریض شه پدرش زمانی که با مادر دوستم روابط زناشویی داشتن بازم کثافت کاری میکرده و شوهرشم رفته ۳ تا زن روش صیغه کرده مادردوستمم منتطر اینه بچه هاش ازدواج کنن تا طلاق بگیره
دوستم گوشیه پدرش دستش بوده میگه رفته با یه زن عوضی دوست شده زنه دوتا دختر داره یه سره به پدردوستم پیام میداده ده دقیقه دیگه گوشت گوسفندی بخر بیار برامون یا میگه تو یه پیام گفته بود زود باش هویج بخر بیا میگه بابامم مثل نوکرا میگه چشم
دوستم میگه من از بابام پول گرفتنی با زور بهم میده یا اصلا نمیده بعد اون زنه اینطور بهش دستور میده
به جمله بگید ارومش کنم؟خیلی داره غصه میخوره