والا چی بگم من مامانم می خواست دوتا بچه بودن که مادر پدرشون در اثر کرونا فوت کرده بودن رو بیاره نگر داره ولی خب ۳ و۵ سالشون بود منم که مشغول درس خوندن بودم سختم بود بچه کوچیک پیشم باشه ب خاطر همین مامانم گفت ۲ روز امتحانی بیاریم گفتم باشه خدا میدونه چقدر با ادب بودن که دلم کباب میشد ،قایمکی ب حالشون کریه میکردم از ما تشکر میکردن که اوردیمشون اخه پیش زنعموش بودن و اذیتش میکردن ولی خب چی کنم بردمشون بازار هرچی که دلشون خواست رو خریدم ولی زنعموی بدجنسشون اومد گرفت و برد الانم دوسالی میشه خبری نداریم