سلام دوستان
من دوازده ساله ازدواج کردم با خانواده همسرم خیلی کنتاک داشتم.همیشه من احترام حفظ کردم بعدا سر شوهرم خالی کردم شوهرم خودش میدونه مامانش با قصد و غرض کاراش و قبول داره خیلی جاها هم عذرخواهی کرده حتی رفت و امد کمتر کرده اما واقعا نمیشه بریم خونه شون ی طعنه به من نزنه من خیلی اوقات اصلا هیچی نمیگم این دفعه داشت به نوه اش میگفت اره تو زن میگیری میری دیگه پیدات نمیشع باید به حرف زنت باشی هر وقت اجازه داد سر بزنی به مامانت.حالا این بچه.کلا نه سالشه.من و اون دوتا بودیم فقط.معلوم بود داره به من تیکه میندازه از دهنم در رفت گفتم اره دلتون خیلی خونه که.فقط همین
حالا زنگ زده به مامان و خاله هام و خواهرشوهرام...به همه گفته فلانی به من توهین کرده من فشارم بالا رفته تپش قلب گرفتم..ـــ
حالا همه برای من رفتن تو.قیافه.خواهرشوهرام متن کنایه دار استوری میکنن
مامانمم دعوامکرد
نمیدونم چیکار کنم......😔