واقعا نمیفهمم که
مثلا امروز خونمون بودن
من یه ۲هفته میسه ک عروسی کردم
من غذا دریت میکردم مامانم چایی ریخت که ببره
فقط برده بود واسه بابام و خودش
به شوهرم چای نداده ب داداشم چای نداده میگمچرا ندادی میگه نمیدونم حواسم نبود
میااد پاهاش بو میده میگم توروخدا برو بشور فرشا تمیز تر و تازه پاهات کثیف میره میشوره
اصلااااااااا همه چیو همه باید بگن تا حموم رفتنشو باید بگیم
اونقدر قرص خواب میخوره زبونش حرف نمیگیره مثل ادمای مست حرف میزنه
خیلی خجالت میکشم ، واقعا موندم چیکار کنم😣😣😣😣😣😣😣😣😣😣😣😣😣😣😣😣😣