فردا میخوام برم و با شوهرم درخواست طلاق توافقی بدیم
ابنم بگم شوهرم پسرعمومه یه پسر سه ساله دارم خیلی شر وشیطون
الان اومدم خونه پدرمم چندروزه
از وقتی اومدم نه زنگی زده نه پیام حتی استوریای اینستامم باز نمیکنه فقط یکبار اومد بچمو برد شبش هم نیاورده بود صب اورد داد به پدرم رفت
الان فردا پدرم میخواد زنگ بزنه بگه میخواییم بیایم جهاز دخترمو ببریم ولی من نمیدونم ته دلم انگار دلم برا بچم میسوزه از اینده میترسم خف کردم نمیدونم
اینم بگم من پدر مادرمو تحریک کردم خودمم دلم خونه ازش اصلا دیگه دوسش ندارم ولی بچم بیقراره امروز رفتم خونم تو یه به کوچه ایم با خونه بابام اینا رفتم خونم یسری وسایلا مونده بود بردارم بچم انقدر خوشحال شد از ته دلش میپرید اینور اونور که دلم به درد اومد از معصومیت بچه که این چه گناهی کرده حالا موندم چیکار کنم یاد کارای شوهرم میفتم که کتک میزنه شاید تو سال سه چهار دفه فش میده منو خیلی بی ارزش میکنه میگه کاش ترو نمیگرفتم و فلان تو تایپک های دیگم هست ولی وقتی بچمو نگاه مکنم دلم میخواد برم باز ذلت رو قبول کنم بخاطرش چیکار کنم ترو جون عزیزتون راهنمابیم کنین