کمکم کنید
مامانم از حال بدم با خبر شده (تاپیک ثبلی رو بخونید) و روز و شب داره بهم گیر میده چم شده
میگه اگه بهش نگم چم شده منو نمیبخشه الانم داشت نفرینم میکرد و میگفت من تو رو نمی بخشم که به من اعتماد نداری و منو به عنوان مادرت حساب نمی کنی !
میگه به من نگی به کی می خوای بگی ؟
چرا تو دلت جمع میکنی ؟
الان من چیکار کنم؟ 😭😭
لامصب خب نمی تونم بهت بگم دیگه چرا نفرینم میکنی ؟ چرا به دردام اضافه میکنی؟😭😭
چرا اون شب بیدار بودم 😭
بگین چیکار کنم ؟
الانم داره بهم شک میکنه یه دارم یه چیزی میکشم یا با جنا در ارتباطم
ولمم نمیکنه میگه به خالت زنگ میزنم باهاش صحبت کن حداقل به اون بگو
میگه تا بهم نگی ولت نمیکنم
میگه یک هفته بی خوابی گرفتی و یک هفته است تو خودتی
بهم بگو چی شد
چی بگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگممممممممممم😭😭😭💔💔💔💔💔