2733
2734

من۲۴ سالمه و تو سن ۲۰ سالگی به زور خونوادا زن یه مردی شدم که به قول خودشون همه چی تمومه..

فاصله بین خواستگاری و عقد یه هفته بود.. من کنکوری بودم  شرط درسم و گذاشته بودم اما اونا قبول نکردن .حتی پدرم گفت من خودمم نمیزارم درس بخونه . دیگه از من نظر نخواستن و به عقدش دراومدم‌... وقتی ازدواج کردم تازه فهمیدم چه بلایی سرم اومده..پدرم چهیزیه نداد و کادو عروسی هم هرچی که داده بودن خونوادم برداشتن. و دادن یه فرش و اوردن... و برا اینا چقد من دعوام کردن و طعنه زدن و مسخره م کردن و میکنن.برا هرچزی ایراد گرفتن مثلاخونوادم پاگشام نکزدن.کادو ندادن. اولین مهمونی که گرفتم خواهرم و مامانم نیومدن و پدرم اومد شامش و خورد و رفت و....همسرم میگفت عروسی نمی گیرم و وقتی بابام گفت باید باشه به خونوادش گفته بود . برید بگید دخترو نمیخوایم

همسرم یه مرد عصبی و تک رای بود و فقط حرف حرف خودش...والبته ضد زن...همش میگف زنا عقلشون کمه  زن نباید پروباشه .زن نباید اینکارو کنه اونکارو کنه. واسه هزار تومن خرج کردن بازخواستم میکرد.و حق نداشتم بدون خودش تا دم در برم...

یکسال بعد عروسی برای کار رفتیم عراق.اونجا هم هیچ دوست و اشنایی نداشتم بی کس. خونمون یه اتاق بود که یه موکت توش بود. یه یخچال یه گوشه و یه پکنیک برا غذا....باز میگفتم اشکال نداره درست میشه... هرجور بود اونجا سر کردیم و بعد یکسال و نیم بیشتر...برگشتیم.باردار شدم. افسردگی گر۴تم همسرم ازم دور شد.درکم نکرد. با یه شکم گنده کلی لباس میشستم کار میکردم.حتی یه صندلی پلاستیکی نگرفت...گفتم لباسشویی بگیر .گف پول ندارم. گفتم طلاهامو میدم. گف نه اونو میفروشم باهاش کار میکنم. بعد فهمیدم پولاشو داده داداشش که داشت خونه میساخت...و


بچه ها باورتون میشه!!!

دیروز جاریمو بعد مدت ها دیدم انقدر لاغر شده بود از خواهر شوهرم پرسیدم چطور انقدر لاغر شده، بهم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم گرفته، من که از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم لینکشو میزارم شمام شروع کنید تا الان که راضی بودم.

روز به روز ازم دور و دورتر میشد. مذهبی تر شد گیراش بیشتر شد... وارد وهابی ها شده الان و دوستاش همه از وهابیان... اونا رو قبول داره و به همه میگه کافر.. گیر میده... حجاب بزن. نماز اینجوری قران اونجوری... انقد کلیپ اخوند گرفته . صدلشو میشنوم عقم میگیره... خودشو مسلمان میدونه با خونوادم قطع رابطه کرده بهشون بی احترامی میکرد. میگفت کافرن ضد دینن.. وووو. حالم خیلی بده محدود ترم کرده... میخوام برم اما دخترم چی .. نمیتونم

2728

همون خط اولو خوندم به این نتیجه رسیدم ادامه نمیدم


فک میکنه همچی تمومه...😏

تیکر هدف😇🌻                                                      قشنگِ بعد شب تیره🖤روشنیِ صبح🤍                     شروع :۱۷ آذر ۱۴۰۰ روز چهارشنبه ساعت ۲۰:۵۲:۱۲💜
2738
نه هر دوتاشون بدن... خزار بار به فرار و خودکشی فک کردم. اما دخترم چی

رو پای خودت وایسا دخترتو بزرگ کن و درس بخون ادامه بده

تیکر هدف😇🌻                                                      قشنگِ بعد شب تیره🖤روشنیِ صبح🤍                     شروع :۱۷ آذر ۱۴۰۰ روز چهارشنبه ساعت ۲۰:۵۲:۱۲💜
نه هر دوتاشون بدن... خزار بار به فرار و خودکشی فک کردم. اما دخترم چی

عزیزم شرایط خیلی سختی داری، کسی نیست که شوهرت به حرفش باشه و بگی با شوهرت صحبت کنه.

باید چیزی رو که دوست نداریم تحمل کنیم، تا از چیزی که برامون ارزشمنده، دفاع کنیم.👌🏻🌸
رو پای خودت وایسا دخترتو بزرگ کن و درس بخون ادامه بده

چیزی بلد نیستم. رلستش بابام از دختر بدش میومد. یادمه یه بار گفت کاش خدا جای این ۳ دختر یه پسر فلج بهم میداد... اونم نزاشت کاری یاد بگیرم شوهرم داد که خرجش کم شه

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687