دیشب با شوهرم بحثم شد حرصمو دراورد و باهام بحث کرد بهش گفتم دیگ ماشینه منو برنمیداری،از فردابا سرویس برو
عصبانی شد رف بیرون
بعد ده دقه کاپشنشو برداشتم رفتم بیرون دیدم سرکوچه واستاده
بهش کاپشنو و کارتشو دادم دستشو گرفتم گفتم بریم(اخه قراربود قبلش بریم بیرون)
اگ هرمردی بود تامدتها دست ب اون ماشین نمیزدیا همونجا میگف دییییگهههه این زندگی رو نمیخوام ک بعد دوهفته ک ماشین خریدی بمن میگی باماشین من نرو،یا باخودش فکر میکرد کاری کنم دوروز دیگ لااقل جلوبچه ها منو تحقیر نکنه(دوستان من میدونم کارم اشتباه بوده پس رو اشتباهه من مانور ندین)ولی صبحش دوباره وقتی گفتم با ماشین برو،با ماشین رف
توی موارد مشابه هم همینجوریع شوهرم ینی قشنگ اجازه میده باهاش بازی بشه و این فک نمیکنم ب دوست داشتنش ربطی داشته باشه بنظرتون از چیشع؟؟
خودشو زده ب پررویی؟؟
البته بگما زندگیه ما هرچی داره از وسایل بگیر تا خونه و ماشین همش بابام گرفته بنام من و همسرم خودشه و لباسای تنش.حتی کارشم بابای من درست کرده