نه که دوستت نداشته باشم...نه! فقط میترسم ازت..پیچیده ای! همونقدر که نداشتنت سخته...داشتنتم سخته!همونقدر که بلدی منو بخوندونی... بلدی اشکم رو در بیاری! همونقدر که مهربونی...همونقدرم بی تفاوتی! میدونی آدم نمیتونه کنارت اروم بگیره همون قدر که بلدی امن باشی و اروم ، ممکنه آدم رو پرت کنی ته دره:)
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
نویسنده ها عشق را بزک کرده اند، زشت و زیبا کرده اند،به ان صورت داده اند. هوگو میگوید:بسیاری ادم ها اگر عشق را در داستان ها نخوانده بودند هرگز عاشق نمی شدند./ کاش میشد جایی در پس کوچه های این شهرِشلوغ تورا یافت…مثلا یک عصر دلنشنینِ بهاری، درکافه ای مشرف به رودخانه،هنگام خوردن قهوه ای تلخ چشم در چشم شویم../ یاالله احلامنا بین یدیک.. فحققنا