دیروز😐😂
ما یه چیز محلی داریم جوجوش اسمشه بعد دیروز که عروسی پسر عموم بود آخر شب گفتن بیارینش تا فیلمبردار ازش فیلم بگیره 🤦
من پا پسر عمم رفتیم گفتم محمد تو این بزرگه رو بیار منم این کوچیکه بعد تو نگو نصفه راه دادش یکی دیگه انقد گفتم محمد محمد😐🙄
یهو یکی روسو برگردون گفت چته محیا دیدم پسر عموی بابامه🤦
چنان خجالت کشیدم قابلمه خواست از دستم بیوفته