نمیدونم چن سالشونه بچه هاتون
ولی بچه بودم مامانم میومد مینشست بازی میکردم مثل یه بچه همسنم نقاشی میکشیدیم و...
نوجونون بودم همه حرفامو گوش میداد مثل یه دوست صمیمی همسنم حتی میگفتم فلان پسر مزاحمم شده یا پیشنهاد دوستی داده باهام دعوا نمیکرد و نظرشو میگفت اونم و تصمیمو ب عهده خودم میذاشت
جوون شدم اونم با من مثل یه دوست جوون رفتار میکرد میرفتیم بیرون کافه مسافرت
و این باعث شد من خیلی از اشتباها رو نکنم یا با پسرا دوست نشم و...
مامانم همیشه بهترین دوستم بوده و هست
تنها کسی ک بدون ترس از قضاوت و دعوا بهم گوش میده