باهم خیلی خوبیم مث خواهریم خیلی راحتیم...من باید اسباب کشی کنم خونه هامون تویه محلس بامادرشوهرم اینا.من بامادرشوهرم خوبم امااون خوشش نمیادودوسداره ازمحلشون بره چن بارتالاخواسته ولی نشده به مم گف حالاک میخوای بگردی خونه ازین محل برو..منم جوابشو دادمک گفتم توبه من چیکارداریو ازین حرفابد حرف زدم.اونم ناراحت شدحق نداشتم من؟
گف توبرو که منم بعدش برم
بحث بیخودی بود
من فک کردم به اینک شاید فکرخودشه...وقتی باش حرف زدم قسم خورد ک اینجور نبوده..ولی درکل من بهش محل ندادم وباهاش حوب حرف نزدم.
نباید اینجوری میگفتید.حرف بدی که نزده باید میگفتی ببینم چی میشه
بنده خدا صلاحتو خواسته کلت داغه ک میخوای بمونی تو اون محل
بد حرف زدی با جاریت؟
پاچه خوار
بیش از حد خوب بودن با خانواده همسر این تبعات رو داره !!!
خوب اره بد حرف زدی اون چون خودش دوست داره بره به بقیه هم همینو میگه
شاید واقعا بی منظور گفته شما تند رفتی
با جاری اینقد صمیمی نشین
ینی یه کم ببینه تو عزیز شدی پیش مادر شوهر زیرآبتو میزنی
الانم از حسادت میگه تو برو که بعدا اون رفت نگن این بده
چه بحث بیخودی ، یه چیزی گفته ، حالا شما انجام بده یا نده ، دعوا کردن نداره ، منتظر بهانه بودی.
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
