ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 
اوخی
من بچه اولم
خواهرمم همون اوایل دهه ۷۰
ولی‌کلا سن واسم ملاک نیست
چون از بس شیطون و پر سر و صدتم همه میگن ۲۰ سالته انگار
خونه خانواده همسرم ک باشم پدرشوهرم همش میگن پریا بس کن ی دقیقه ساکت بشین
با نوه ها فوتبال بازی میکنم میفتم ب جون وسایل
کلا هم کسی زن عمو و زن دایی صدام نمیکنه همه کوچیک و بزرگ پریا میگن
بابا بنده خدا رماتیسم دست گرفت😀😀😀ازبس تند تند نوشت
مونده بود نگرانیم بابت طاهر که خبردادن حالش خوبه و‌فقط ماشین دوستش نابود شد
وقتی اومدیم خونه سارا خیلی مظلوم نگاه میکرد
دلم رفت براش
خیلی کوچیک بود.دل کوچیکش هنوز نمیدونست حسادت یعنی چی
انگار فقط میترسید دیگه دوسش نداشته باشم
هرچی دستامو باز کردم تا بیاد نیومد
دردای جسمیم یه طرف،این فشار هم بهم وارد شد و بغضم گرفت
ای‌جوووووونم خدا حفظ کنه بابای مهربونتو
کیف میکنم دخترا رابطشون با بابا خوب باشه
من خودم ۱۱ سالگی چون بابام فوت شدن هیچ وقت اینجور رابطه خوب با پدر رو نچشیدم
چون تا ۱۱ سالگی من خیلی بچه بودم و بابا هم همیشه مریض
دوست داشتم مثلا توی ۲۰ سالگی یا همین الان داشتمش و کلی باهاشون عاشقی میکردم
سایه پدرتون مستدام
پاییز ۹۱ بود
مجدد باردارم شده بودم
دکتر گفته بود دختره
سارا و علی به درکی رسیده بودن که من باردارم و قراره بچه بیاد
همه چی خوب بود.من زندگیمو دوست داشتم
بچه هامو دوست داشتم
همسرمو دوست داشتم
آرامش داشتم
آرامش داشتم تا قبل از اون اتفاقی که منو نابود کرد
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست
تاپیک های به روز شده
47 ثانیه پیش
47 ثانیه پیش
داغ ترین های تاپیک های امروز
