قبلش با هم صحبت نکردید درباره بچه؟؟؟خب دوست نداره همه که عاشق بچه نیستن نمیشه که عقیده خودتون رو بزور به خوردش بدید ولی باید قبلش به شما میگفت
راست میگه شوهرمن چپ افتاد
اتفاقا من دوسه برابرمحیت بهش کردم حسادت به بچه
نکنه
اما متاسفانه رفتارهایی دیدم ازش که نداشت
بادومشاور روانکاو صخبت کردم گفتن احتمالا چون مادربچه اش هستی داره باهات زندگی میکنه
کاملا علاقه فروریخت نفهمیدم چرا
البته منظورم این نیس همسرتون خدای ناکرده همچین نظری به شما داره ولی خب امثال همسرمنو لابد زیاد دیده
😑
من برعکس، سومی باردارم، خودم دوست دارم بچه زیاد، قبل بارداری ب شوهرم میگفتم چندماهه بچه ها مستقل شدن و جدا میخوابن هردوشون. ما تازه شدیم مثل اول زندگی بخوام بچه دارم بشم فاصله میفته بینمون ولی ب توافق رسیدیم یکی دیگه بیاریم 😁
زندگي با بچه شیرین تره قطعا
درضمن رابطه جنسى هم اولويت اول زندگيشه ينى بخواد من بگم ن يا دير بشه يا دخترم دير بخوابه عصبانى ميشه و بهانه ميگيره تا حالا چندبار گفته بچتو بده به باباش اون دختر ١٨ ساله گرفته داره عشق ميكنه ما چرا بچه رو جمع كنيم خيلى ناراحتم ميكنه همش تحقيرم ميكنه البته شوهر سابقم با ٣٧ سال سنش رفت دختر ١٨ ساله گرفت خيلى خوشبخته حالا من هى حرص ميخورم
اصلا ازدواج با همسن خودت ب درد نميخوره اصلا همش فكر ميكنه خودش جوونه تو پيرى 😔ديگه خسته شدم از زندگى
خوب دوس نداره دا ،مجبورش کردی یه دلیلی بیاره که بعدا خودش بهش فک کنه تعجب کنه
از زندگی با همچین مردی باید ترسید
من قبول دارم بعد از بچه اوردن دنیای زن و شوهرا فرق میکنه خیلیم فرق میکنه ولی با اون قسمت دوم جمله هم موافق نیستم
نمیشه کسی رو با دلیل و منطق مجبور به کاری کرد که دوست نداره بچه دار شدن یه امر شخصیه ولی باید قبلش به استارتر میگفت که من بچه نمیخوام حالا ممکنه گفته باشه ولی استارتر به امید تغیبر بازم ازدواج کرده باهاش
برعکسشوشنیده بودم که بعدزایمان مردبعضیاشون خیانت میکنن زنشومثل قبل نمیدونن این جدیدبود😐
