الان حکم طلاق براشون صادر شده مادرم مثل کنه چسبیده به بابام نمیره طلاق امضا کنه
امروزم تندی لباس پوشید رفت طلاق توافقی رو تبدیل به طلاق یک طرفه کنه بگه من طلاق نمیخوام شوهرم میخواد. بابام همش باهاش تماس میگیره میگه من نمیخوامت بیا امضا کن هرچی توی خیابون لختش میکنه حتی براشم دیه سنگین بریده اما مادرم بازم اویزونشه هرروز به مامانم میگه هرزه حتی خونه راهش نمیده
مامانم همش میره مردم رو واسطه میکنه میگه برید به شوهرم بگید منو طلاق نده بعد زبونشم درازه
دیروز رفتن وسط شهر توی جمعیت داد بیداد کردن دعوا کردن بعد فامیلامون گذری رد شدن دیدن الان با من تماس گرفتن میگن مامان بابات وسط شهر ابروریز کردن من کلی خجالت کشیدم
الانم مامانم بدو بدو رفت طلاق توافقی رو پس گرفت گفت من طلاق نمیخوام خوشحال با ذوق اومده میگه اخیش پسش گرفتم دیگه طلاق نمیگیرم حاضرم تا اخر عمرم همینطوری بمونم ولی جدا نمیشم
انقدر وحشیه فقط ابروی ما رو بردن از ۱۵سالگی ازدواج کرد واسه خودش کلی عشق حال کرد الانم پیر شدن براشون ابرو مهم نیست اونا که ازدواج خودشونو کردن تا صبح هم سرشون زیر پتو بود الان ما مجرد موندیم ابرومون رو بردن هرجای شهر میریم همه بهمون میخندن داداشمم بدبخت شد
کاش من ادم پولداری بودم از این کشور کلا میرفتم خدا هم منو فقیر هم بدبخت کرد