2733
2734
عنوان

چقد مردم پررو و وحشی ان😠😠😠

710 بازدید | 40 پست

شب ی مریض داشتیم بچه حیوونکی تو خونه ی مادربزرگ (مادری)از پله افتاده بود و سرش شکسته بود،خلاصه من رفتم از اتاق عمل بیارمش،یهو مادربزرگ(پدری)و عمه ی بچه اومدن،تا رسیدن دعوا و داد و بیداد و گردن و دست مامان بچه و خاله و مادربزرگ(مادری)رو گرفتن کتک میزدن،حیوونی مامان بچه رو چنگ انداختن،مادربزرگه به خاله بچه میگفت شما بچمو کشتین،شکایت میکنم ازتون،منم ترسیده بودم سریع زنگ زدم نگهبان اومد جداشون کرد

بابای ببوگلابی بچه م وایستاده بود نگا میکرد😠😠😠😠

منم برگشتم به مادربزرگه گفتم دایه مهربونتر از مادر نشو به تو ربط نداره بچه ی خودشه،میخاست با منم دعوا کنه،احمق فک کرده عروسشم،گفتم سرجات وایستا میدم نگهبانا از پا آویزونت کننا،رفت ساکت شد

من برای جای ترک های پوستی بعد از زایمانم از روغن آنتی استرچ مارک برند آنانه استفاده کردم که یک برند سوییسی بود.

 برای من واقعا مثل معجزه عمل کرد. حتما تو دوران بارداری قبل از ایجادترک ها یا تا وقتی که ترک ها هنوز قدیمی نشدن و قرمز هستن استفاده کنید که زود برطرف بشه. برای ترک های ایجاد شده با چاقی یا لاغری هم عالیه. لینکشو میزارم چون میدونم دغدغه خیلی از ماماناس .

2731
بابای ببوگلابی بچه م وایستاده بود نگا میکرد😠😠😠😠 منم برگشتم به مادربزرگه گفتم دایه مهربونتر از م ...

خوب گفتی 

خدایا من یه اشتباهی کردم و برای اشتباهم دارم ساعتها و روزها و هفته ها و ماه ها و سالها تاوان پس میدم خدایا غلط کردم اشتباه کردم منو ببخش و ازین وضعیتی که توش گیرکردم نجاتم بده.گره زندگی من فقط به دست خودت بازمیشه. خدایا منو ازدست این روانی نجاتم بده به هرحالت که خودت صلاح میدونی که میدونم بهترینهارو برای بنده هات میخوای. لطفا برای آرامشم و رسیدن به آرزوهام دعام کنید حاجتتون روا. 
بابای ببوگلابی بچه م وایستاده بود نگا میکرد😠😠😠😠 منم برگشتم به مادربزرگه گفتم دایه مهربونتر از م ...

من ازطرف مامان بچه ازت تشکرمیکنم کاش چهارتاهم به باباش میگفتی که مث گلابی نمونه یجا

وحشی که بودن ولی ترسیده بودن من تو این مواقع میگم چرا حواسشون نبوده اگه میمرد چشم د هنش به جایی میخورد چی.ولی بازم نه دیگه بپرم چنگ بزنم!!

کاش میشد زندگیمو مثل تلگرام دلیت اکانت کنم وقتی دوباره اومدم هیچی از قبل یادم نیاد..
خوب گفتی 

زنیکه پررو،۹ ماه مادر بچه تو شکم بزرگش کرده،الانم تا آخرین روز بستری حتی ی ساعتم نمیخاد بیاد پیش بچه بمونه ها(مطمئنم)برگشته میگه بچه ی من،چ مادرشوهرا پرروئن،البته تقصیر عروسه بود،من بودم اونجا ج ر ش میدادم،اون مثل اوسکولا نگا میکرد

من خواهرم خونه مادربزرگ مادریم برق گرفتش و فوت شد... بعداز 17 18 سال هنوز مادربزرگ پدری (زن بابای پدرم)هرجا مینشست میگف فلانی (مامانم منظورشه)بچه ما رو برد خونه مامانش کشت😑

من هرگز از رحمت خدای مهربانم ناامید نمیشم.خداجانم اونی که الان این امضارو میخونه،به همه آرزوهاش برسون💜تا اینجا اومدی اگه دوست داشتی بهم بگو برات صلوات بفرستم
من ازطرف مامان بچه ازت تشکرمیکنم کاش چهارتاهم به باباش میگفتی که مث گلابی نمونه یجا

دختره بعدا تو بخش انقد گریه کرد،گفت شوهرم از این به بعد محرومم میکنه برم خونه مادرم🤦‍♀️🤦‍♀️🤦‍♀️🤦‍♀️

حالا تیپشون رو میدیدی آدم میگفت دکتر و مهندسن،احمق بودن ولی

دوره زمونه اینطور شده هر خری با تیپزدن و عمل کردن و ارایش خودشو به شکل آدم حسابیا درمیاره فقط پول برای ظاهرشون خرج‌میکنن اخلاق و سواد و فرهنگ و شعورم صفر 

وحشی که بودن ولی ترسیده بودن من تو این مواقع میگم چرا حواسشون نبوده اگه میمرد چشم د هنش به جایی میخو ...

بیاد کتک بزنه،به اون چه آخه،بچه ست افتاده.بیشتر فک کنم میخاستن عروسرو بزنن،چون بچه براشون مهم نبود،یکم بعد رفتن

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز