بعد 7 سال سکوت رفتم بهش گله کردم، نگو شبش فشارش افتاده، و خانواده اش شاکی که این اومد و مادر ما را به کام مرگ فرستاده! بعد شوهرمو فرا خوندند تا بگه زنم غلط کرده که حال این خوب شه. و همین هم شد. و منم اومدم خونه مادرم برا طلاق... غش کردنش از این نبوده زندگی شما را داغون کردم، از این بوده چرا زنت اومده از من گله کرده. شوهرم همه جوره طرف اوناس. نمیفهمه اون زندگی منو نابود کرده. الانم خوابم نمی‌بره. و دیگه میخوام جدا شم. 7 ساله تو زندگیم فتنه میکنه و حس می کنه خوبی می کنه
شوهرت تو این هفت سال حرفش چی بوده؟
چقد عوضیه اه
خب مشکلت با شوهرت چی بوده
چقد بعضیا بی سروته تاپیک میزنن
بزار شوهرت بره بگه غلط کردم
تو چرا قهر کردی و طلاق ؟!
بخدا خیلی وقتاتنهازندگی کردن بهتره چون با ازدواج تنهاترمیشیدیایه عالمه غصه
عزیزم چرا همیشه راحتترین کارو انتخاب میکنی. کار سخته رو بکن
تو این ۷ سال باید سعی می کردی شوهرتو بکشونی سمت خودت. آخه با افتادن فشار کی مرده که اون یارو دومیش باشه.
برگرد سر خونه زندگیت و برای ۷ سال بعدی برنامه بریز شوهرو سمت خودت بکشونی هنینطوری هم نمیشه باید بری مشاوره کتاب بخونی و مهارت یاد بگیری
اگه شوهرت خوبه بذار آرزوی جدایی تون رو به گور ببره.
پایان😏
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
