تو تنهایی خیلی بهم محبت میکنه خیلی عاشقانه حرف میزنه ولی وقتی میرم خونشون با اشاره میگه بکش بخور به خودش هم گفتم میگه اخلاق من اینجوریه میخوای بخواه نمیخوای هم نخواه چیکارکنم😔😔😔😔😔
نه که دوستت نداشته باشم...نه! فقط میترسم ازت..پیچیده ای! همونقدر که نداشتنت سخته...داشتنتم سخته!همونقدر که بلدی منو بخوندونی... بلدی اشکم رو در بیاری! همونقدر که مهربونی...همونقدرم بی تفاوتی! میدونی آدم نمیتونه کنارت اروم بگیره همون قدر که بلدی امن باشی و اروم ، ممکنه آدم رو پرت کنی ته دره:)
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
نامزد هستید بعد ازدواج درست میشه مردها هم مغرورترهستند در برخی خانواد ها هم حیا اجازه نمیده جلوی بز ...
اره تو تنهایی خیلی بهم محبت میکنه بوس میکنه بغل میکنه هرچی ازش بخوام برام تا حد توانش میخره کلا از همه لحاظ خیلی خوبه ولی فقط جلو جمع به بچه های خواهر و برادرش خیلیی محبت میکنه حسودی نمیکنما ولی خب به خواهرش محبت میکنه به من که میرسه میگه نمیتونم جلو بابام تو رو ببوسم
اره تو تنهایی خیلی بهم محبت میکنه بوس میکنه بغل میکنه هرچی ازش بخوام برام تا حد توانش میخره کل ...
در اقوام و فرهنگ ما بی احترامی محسوب میشه جلوی بزرگترها حتی اگر دست همدیگه رو تو نامزدی بگیریم من موافق این امر نیستم ولی جز اداب و رسمون هست یا اسم همدیگه رد بلند صدا کنند
به نظرم حساسیت به خرج ندید چون امکان داره از نظر خانواده اونها ایراد باشه .ولی به شوهرت بگو در فرهنگ خانواده خودت ایراد نداره کم کم علنی محبت میکنه
در اقوام و فرهنگ ما بی احترامی محسوب میشه جلوی بزرگترها حتی اگر دست همدیگه رو تو نامزدی بگیریم ...
هر چی بهش میگم چرا جلو جمع با همه بلند بلند حرف میزنی محبت میکنی ولی به من که میرسه یواشکی میگی که کسی نفهمه اونم میگه اخلاق من این طوریه میخوای بخواه نمیخواه هم هیچ
هر چی بهش میگم چرا جلو جمع با همه بلند بلند حرف میزنی محبت میکنی ولی به من که میرسه یواشکی میگی که ک ...
حالا پسر غریبه با دخترهای ما وصلت میکنه عذاب میکشه
مثلا دوماد عمم شمالی هست خونه ماپاگشا دعوت بودن با خانومش رو بوسی کرد یا سر میز غذا کنارش نشست یا تو جمع کردن ظرف کمک میخواست بکنه کلا از نظر همه غیرعادی بود چپ چپ نگاش میکردن دیگه مجبورشد دخترعمم بگه تا اخر مهمونی سمتش نیاد