من چندماهه نامزدم( عقدهستیم یعنی)قراربود عروسی بگیریم که برادرشوهرم فوت شد فعلا عروسی کنسل شده.
تو این چند وقت نه بهش گفتم برام چیزی بخر نه گفتم پول بده نه چیزی خواستم.حالا خونه باباش بودیم دیشب،هوس فلافل کردم گفتم برام بگیر گفت تو فقط بلدی بخوری مثل گاو آبروی منو بردی تو تموم زندگیت تو خوردن و خوابیدن خلاصه شده اینقدررر حرف بی ربط بارم کرد خودشم پاشد رفت بیرون که ساعت۱۱زنگ زدم بابام اومد منو برد هرچی مامانش اینا گفتن زنگ نزن گریه امونم نمیداد مامانشم همش بوسم میکرد اونم خیلی ناراحت شد بغض کرد چون واقعاا هم بلن. بلند سرم داد زدت بود هم جلو دامادشون خورد شدم😞 به خونوادم نگفتم که چیشد الکی گفتم دل درد شدم نخواستم تو مریضی خونشون باشم😔هرچی زنگ میزنه جوابشو نمیدم گفت معذرت میخوام دست خودم نبود ولی واقعا دلم شکست.من تاحالا حتی بهش نگفتم برام بستنی بخر یا کلا ادم کم غذاییم تاحالا پرخوری نکردم جلوش که بخواد بهم بگه گاو😔نمیدونم چرا اینقد بد شده خیلیی بده خیلی پشیمون شدم از ازدواجم😭