2733
2739

ساحلی سفید خوشگل که چندروز پیش برام کادو. دادی... روی درب کمد لباسامون داشت بهم چشمک می‌زد... گذاشته بودمش برا چند هفته دیگه که مهمون دارم... بالاخره ازش دل کندمو دادم دست ساحلی صورتیمو که خیلی دوسش دارم... همون که برام از تجریش خریدی تنم کردم... موهامو بافتمو با کش دنباله دار حریر صورتی.. بستم.... مداد مشکی رو دور چشام پررنگتر کردم... این مدادو امروز خریدم... با فکر اینکه نسیم پاییزی عاشقونه شبانگاهی بوی عطر تنتو از جاده ی عشقمون میاره لبخندی به لبم اومد... بازم اومد فصل دونفره قدم زدنهامون.. زیر درخت بید مجنون نزدیک همونجا که دوران نامزدیمون.. ساعتها منو مهمان آغوش دستای مردونه‌ات می‌کردیو  سرمو رو شونه ت می‌ذاشتی... و برای من از عشق میگفتی... درحالیکه دستای تبدارت پوست ظریف انگشتای استخونیمو نوازش می‌کرد..... روز بروز عاشق‌تر شدی... تا اینکه بالاخره منو خانومت کردی... صدای جیز اجاق منو به زمان حال میاره.... بدو بدو می‌رم سراغ دیگی که برام خریدی... جای زودپز... آخه همش میترسی زودپز آسیب بزنه بهم.. 🤭... غذامو چک می‌کنمو تو همون اشپزخونه میشینم... یه نگاه به حنای کمرنگ دستم می‌ندازمو خودمو. با طراحی جدید روش سرگرم می‌کنم... با فکر اینکه امشب چجوری سورپرایز عاشقونه دارم، یه لبخند میزنم... هنوز ساحلی خوشگل و شلوار شیکی ک برام آوردی از گوشه چشمم چشمک می‌زنن.. آخ که چقدر خوشبختم.... مّردی پیدا میشه اینجور زنشو بخاد....؟ مردی که تمام صفات مردانه‌ای که خداوند در عصاره‌ی خلقتش گذاشته، داشته باشه... چهارسال هرروزو هرشب زیریک سقف از یک. لیوان نوشیدیم و از یک دیس غذا میخوریمو زیر یک پتو در آغوش هم حل می‌شیم....این عشق فقط می‌تونه خواست خدامو ن باشه.. فقط میتونه پاداشش باشه برای منو تویی که تنمونو به تن حرام نامحرمی نپیچیدیم....واسه همین بخاطرش هرکاری می‌کنه... فک نکنم...مردی پیدا شه که زندگی شاهانه برا خانومش درست کنه... اینو میدونی.. لوسترای رو سقف خونمون می‌گن... ک پریروز نصبشون کردی... 🥺🥺🙊

مبلمان سلطنتی می‌گن... قالی های نفیس می‌گن.. دکوری های طلایی می‌گن.. گلدونهای زیبای پر از گل می‌گن.. پرده ها و والان های زیبای سلطنتی می‌گن.... آخ که قلبم میسته اونموقع که با دستات صورتمو قاب می‌گیری و با بوسه ی عمیق حلالمون.. تو چشام..🙊🥺 زوم میشی... ازون چش به این چشم...😍🙊. و نجواکونه لبای مردونه ت میگن: "خانومم.. بانوی من... نفسم... پاکدامن من... چراغ خونه‌ام... دلیل زندگیم... دلیل نفس کشیدنم.. عشقم.... همه اینا برای خوشحال کردن توه.. دنیا رو به پات می‌ریزم... نمیدونی چقدرر دوسست دارم....... نگاه کن..." دستمو بذاری رو قلبت و. بگی" برای تو می‌تپه... عاشقتم... "🥺😭🤭🥺

صدای کلید در منو به خودم میاره...می‌خوام کمی دلبری کنم...کنج اشپزخونه خودمو مشغول خرد کردن سیب زمینی نشون میدم...صدای قدم های محکمت نوای زیبای عشقم رو کول می‌کنن.... عطر تند و تلخ مورد علاقه‌م..🙊😍با عطر تنت یکی می‌شن و.... می‌پیچه توی دود عودی ک همیشه روشنه...و بوسه میزنه به زیر گلوم....میدونم اروم اروم.میایی تا غافلگیرم کنی...اما...یه لحظه وای‌میستی و..تپش تند قلبم ونفس های بلندم رسوام می‌کنن..🙊🙈و اونوقته که دستات آروم میپیچن دور قلبم...🤭😍🥺♥و به آغوش مردونه‌ات کشیده می‌شم...و در حجم.میان عضلاتت عطر تنتو با تمام وجود می‌بلعم....🥺😍🙊💋♥

خدایا همچین عشقی رو نصیب همه زنوشوهرها بفرما...که تو عاشق عشق های زنوشوهرایی......🙊♥😍

و برای شما که می‌خونی...میخام همچین عشقی رو خدا بهت بده...فقط کافیه پاتو جاپای خدا بزاری...😍🙈🙊♥💋

شوهر من..محمدرضای من..محمدم..رضای من..کجا بروم وقتی سرزمین پهناور میان بازوانت را به اسمم زدی..کجا بنشینم وقتی سرم را به شانه هایت میفشاری....تا در حصار گیرند دستان تنومندت تن نحیف مرا..گوش به که بسپارم وقتی قلبت چنان مشت میکوبد بر سینه ات.. و فریاد می‌زند: عاشقتم♥💍🙊🙈.  که را ببینم وقتی هرجا را می‌نگرم،تورا میبینم... کدام عسل کامم را شیرین کند وقتی شهد عشق تو را مینوشم...کدام هیبت قلبم را بلرزاند وقتی رگ گردنت سایه انداخته بر زنانگی هایم...چه شیرین است وقتی کلید می‌اندازی..و شروع میشود تپش این قلب بیقرارم..رسوایم میکند وقتی شتابان به سوی آغوش بازت پرواز میکنم..و جایی میان قلب بیقرارت، عطر تن من با عطر عرق تن تو یکی میشود... و فرشتگان خداوند لبخند میزنند..عاشقتم..شوهرم...🙊🙈💋💍♥🌹🐣.
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز