محمد تو که حتی تو اخرین ملاقاتمون برام حلقه خریده بودی و حرف ازدواج و قول همیشه موندن میدادی و یه تومار نامه بزرگ برام حرفای عاشقانه نوشتی داشتی از برنامه ریزیات برای ازدواجمون میگفتی چی شد که سر دو روز نشده ولم کردی رفتی با اون
اصلا ناراحت نیستما خیلیم خوشحالم ولم کرد فقط این سوال تو ذهنم هست تو دو روز چه اتفاقی افتاد که یهویی بهم بی تفاوت شد و به قول خودش عاشقمه و عاشقمه یهویی پوچ شد