پریشب از خونه مادر شوهرم اینا داشتیم میومدیم خونمون که پسر دو ساله ام یدفعه رفت زد تو سر بابا شوهرم،خودمم خیلی ناراحت شدم ،مادر شوهرمم به شوهرم گفت بچه رو بزن پررو نشه ،اونم بچه رو زد ،همونجا به شوهرم گفتم بچه رو تو جمع تنبیه نکن بزار بیاد خونه بعد ، اونم کم محلی کرد ،خیلی اعصابم بشدت به هم ریخته بود ، تو ماشین تا برسیم خونه گریه میکردم که چرا بچه ام رو زده ، اومدم خونه و دعوامون شد ، مادرش اینا فهمیده بودن که من ناراحت شدم پشت سرم گفته بودن مگه بچه برا اونه ،بچه برا ماست و فلان و اینا ، هر بار میرم خونشون با ی اعصاب خوردی بر میگردم خونه ، چجوری بهشون بفهمونم که بابا منم برا بچه زحمت کشیدم ،یعنی چی که بچه برا اوناست ، خیلی دلم شکست دفعه چندمه که دارن این حرفا رو بهم میزنن ،لطفا بگین من چ رفتاری بکنم وقتی اینا رو میگن ، راستی همه میگن من مقصرم و بچه رو باید بزنم و دعوا کنم ، شما بگین واقعا من مقصرم ، خواهشا به شوهرم توهین نکنید مرد خوبیه فقط یکم به حرف خانوادشه
یاد جاریم افتادم
به مادر شوعرت بگو شوهرم بچه تو نیست بچه ی باباشه ☺️
کمتر برو‌خونه اونا
ینی چی بچه تو نیست بیسوادن چقدر
بگو می خواسی خودت میزاییدی بچع رو
بچه ی تو میشد
زد تو سرش باباش ک زد
با زبون خوش بهش تذکر میداد😒
عزیزم حرفاشون که زشت بچه واسه پدرومادر خودش ولی چون بزرگترن سعی کن بچه اینکارو نکنه زشته خوب اونوقت میگن درست ادبش نکرده
مگه بچه رو میزنن آخه،من باشم با خانواده شوهرم قطع رابطه میکنم همین قدر واضح تا بفهمن حق ندارن
یه مدت تنبیهشون میکنی بچه رو نمیبری خونشون ، بعدم بگو تا منِ مادر نخوام بچم جایی نمیره ، کسی بچمو نمیبینه ، اختیارش دست منه ، چون من مادرشم...
بچه ندارم ، اما وقتی بهت میگن بچه تو نیست بهشون بگو پس بچه کیه ؟ بگو ۹ ماه توشکم من بوده من بزرگش کردم من تر و خشکش کردم من شب تا صبح پاش بیدار بودم و ... بعد میگی بچه من نیست ؟ به مادرشوهرت بگو مگه تو بچه رو به دنیا اوردی که میگی نه بچه ما هست ... بگو بچه خودمه تربیتش با خودمه و دوس ندارم بچه م رو کتک بزنم بگو الان مثل زمان قدیم نیست که بچه رو زیر لگد بگیرن ، بگو من برای بچه م حرمت و ارزش قائلم و هیچکس حق نداره چیزی بگه .... حق نداری جلوشون سکوت کنی حق نداری مظلوم باشی تو یه مادری و باید قوی باشی ، اگر از این به بعد هم همچین حرفی باز زدن و تو سکوت کردی مقصر تویی
ارسال نظر شما
