مادر شوهر من با نامزدی منو شوهرم مخالفه هر کاری هم میکنه که جدامون کنه هم خودش هم خواهر شوهرم اما پدر شوهرم عین اینا نیست امروز جون تنها بودم گفت برم خونشون منم چون بزرگتره احترام نگه داشتم رفتم ولی تا رفتم خواهر شوهرم دست خانواده اش رو گرفت رفت مادر شوهرم کلی بهم تیکه مینداخت اینقد که دیگه رفتم تو دستشویی گریه کردم حالم خیلی بده چون طلاق گرفتم اونم که من بی گناه بودم کلی حرف بارم میکنن خسته شدم دلم میخواد شوهرم اومد ازش جدا شم اینم بگم ما هنوز عقد رسمی نکردیم😢😢😢😢
وقتی رسمی نیستی چرا رفتی خونشون ؟
چرا خودتو سبک کردی
طلاق گرفتی ک گرفتی ؛ یکم ب خودت ارزش بده
پدر شوهرت که دعوتت کرد باید جوابشونم می داد
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 
با تجربه یه زندگی ناموفق باید یاد گرفته باشی خانواده شخص گاهی از خودش مهم تره
چه دردی ازت دوا میکنه این جنگ اعصاب
عقد رسمی نکردی برچی میری خونشون. برای خودت ارزش قایل شو
قوی باش چرا میذاری راحت زندگیتو از هم‌بپاشن ب درک ک مخالفن ب درک ک خواهرشوت رفت
نباید بری خونشون اگه نامزدتو دوس داری و حرفای
اونا روش تاثیر نداره بهم نزن ولی رفت وامد نکن باهاشون
امان ازین مادرشوهرا منو ک توخوابم ول نمیکنه همین دیشب نمیدونم چه خوابی بود دیدم از صبح پکرم خواب دیدم یه حا جمعیم بعد مادرشوهرم بلند شد رفت دست و پای حاریمو بوسید بعد اومد طرف من لپشو چسبوند بهم و رفت نشست حتی بوسم نکرد
میخوای ب خواستشون برسونیشون🙄عزیزم یکم سیاست داشتع باش کار خاصیم قرار نیس کنی نه اینکه بری دعوا و این حرفا فقط میونت بانامزدت اوکی باشع کارخودشو میکنه😑درضمن سعی کن یادبگیری حرفاشون مهم نباشه😒
دوستان میشه حالم رو بدتر از این نکنید من به خاطر شوهرم رفتم که بفهمه من با اونا مشکلیی ندارم اونا با من مشکل دارن همین
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
6 ثانیه پیش
8 ثانیه پیش
9 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
