میگما دلبر
"شب" یجور ناجوری درد میشه میره تو گلوم ،
میره تو چشام ،
میره تو کل وجودم!
یهو اشک میشه میآد رو گونم!
بعد یهو ابی پلی میشه میگه
کی اشکاتو پاک میکنع شبآ که غصه داری...
دلم پر پر میشه
میگم دلبر که نیست ،
هوا نیست، نفس نیست،
خنده نیست،دلخوشی نیست،
دلبر که نیست ، زندگی نیست!
دلبر...
میشه با بودنت خوشبختی رو یادم بدی،
میشه با خنده هات شبمو چراغونی کنی ..؟
میشع مرهم هق هقم بشی؟
میشه دست بکشی تو پیچ و تاب موهام که یادم بره شب چقدر میتونه غم انگیز باشه
میشه؟