نمی فهمم چرا نمی تونیم کسی که از وجودمون رو درک کنیم. خیلی بد واقها خانواده ادم مانعی باشه برای رسیدن به اهدافش.من حتی یه ساعت خوابم نمی تونم تنظیم کنم بس که سر و صداس ۱۱ می رم تو تخت تا سکوت برقرار شه میشه ساعت ۱۲ از اون ور جون عصرا ۴ ساعتی می خوابن ساعت ۴ صبح از خواب بیدار میشن . خب من بدبخت باید ۸ ساعت خوابم کامل شه و خواب وافها برای یه کنکوری مهمه . از ساعت ۹ یه بند دارم درس می خونم تا الان تایم حساب کردن دبدم چقدر تایم پرت دارم و اونم سر اینک هر دقیقه یه بار هی باید بگم ساکت می ره در حالی که خیلی بیشتر می تونم از این ساعت الانم بخونم . تلویزیون تا صدای اخر بلند می کنن . حالم خیلی بد هر روز اشکم در میارن واقها دگ به جای رسیدم که پرستاری شهید بهشتی برام شده آرزو. درسم خوبه و سرعت تست زنیم عالیه ولی نمی زارن ساعت مطالعم ببرم بالا